بچه جنوب شهر

صغحه اصلي | آرشيو | فرستادن نظرات



Thursday, November 28, 2002

٭ 
******************************************************************
" ....و چنين گفت - 30 "

"واي از اين افسردگان، فريادِ اهل درد كو ؟
ناله ی مستانه ی دلهاي غم پرورد كو ؟

ماه مهر آيين كه ميزد باده با رندان كجاست
باد مشكين دم كه بوي عشق مي آورد، كو ؟

در بيابان جنون سرگشته ام چون گرد باد
همرهي بايد مرا ، مجنون صحرا گرد كو ؟

بعد مرگم مِي كشان گويند درميخانه ها
آن سيه مستي كه خم ها را تهي مي كرد كو؟

پيش امواج حوادث پايداري سهل نيست
مرد بايد تا نينديشد ز طوفان، مرد كو ؟

دردمندان را دلي چون شمع مي بايد رهي
گرنه اي بي درد ، اشك گرم و آه سرد كو؟"

رهي معيری








........................................................................................

Home

 Subscribe in a reader


[Powered by Blogger]