بچه جنوب شهر

صغحه اصلي | آرشيو | فرستادن نظرات



Thursday, August 31, 2006

٭ 
ریک : " از نرخ شکنها بدم می آد "

کازابلانکا



........................................................................................

Sunday, August 27, 2006

٭ 
رسول نجفیان: «حسین معمولا بی پول بود. یك بار برای تمرین دو مرغابی در مه،
تاكسی سوار شدیم و از سر جام جم آمدیم خیابان فرشته. آن موقع ۲۰۰ تومانی تازه آمده
بود و كرایه ما می شد پنج تومان. حسین همین طور بی دلیل از راننده تاكسی خوشش آمد،
۲۰۰ تومان داد و پیاده شدیم. راننده گفت صبر كن، بقیه اش را بگیر. حسین گفت بقیه اش
مال خودت. راننده فكر كرد پول تقلبی داده ایم. حالا حسین هم زده بود زیر خنده. راننده
عصبانی شده بود كه مسافران تاكسی گفتند پول درست است، گفت مگه شما دیوانه اید
بعد حسین گفت: می بینی وقتی آدم می خواد فردین بازی هم دربیاره، كسی باور نمی كنه.
لابد به قیافمون نمی آد از این غلطا بكنیم.



........................................................................................

Thursday, August 17, 2006

٭ 
پنج ماهه می آد روبروم می شینه .میزش درست روبرومه. با یه زاویه ده درجه .
حالا سگ خور پونزده درجه . پنج ماه . حاليته؟ د حالیت نیست دیگه . و الا
نمی گفتی چرا لاغر شدی؟ نشون به اون نشون که وقتی می رم مسافرت
حال و روزم بهتر می شه. حالا یه ادکلن جدیدم می زنه که هوش از
سر من می بره. اسگل می خوای منو بکشی؟




........................................................................................

Wednesday, August 16, 2006

٭ 
چو با حبيب نشينی و باده پيمايي
به یاد دار محبان بادپیما را


پ.ن : تو مایه های خرمشاهی ،من به جای " حبیب "
تو مصرع اول "رقیب" رو بیشتر می پسندم .



........................................................................................

Sunday, August 06, 2006

٭ 
به مهاباد خوش آمدید
جمعیت : 1 نفر
مابقی پریشان او





........................................................................................

Home

 Subscribe in a reader


[Powered by Blogger]