Wednesday, January 31, 2007
٭ آقا این زندگی دوم رو غافل نشید که بسی بهتر ازاین زندگی اوله. ما که امروز رفتیم تو یه دیسکو حالی بردیم بس عظیم. یه چندتا آشنا هم اونجا بودن انگاری !
نوشته شد در ساعت 5:43 PM توسط علي
٭ اگر ماه را در دست چپ و خورشید را در دست راست من بگذارید ،موبایل نخواهم خرید.
نوشته شد در ساعت 2:58 PM توسط علي
........................................................................................
Tuesday, January 23, 2007
........................................................................................
Monday, January 22, 2007
........................................................................................
Sunday, January 21, 2007
٭ هیچ وقت مقام الله را نمی زد. اگر هم می زد نه تمام هفت شاخه اش را. در یک جشنواره موسیقی هندی آنقدر اصرار می کنند تا بالاخره سنتش را می شکند. مقام را کامل می زند. مقام تمام می شود. دوتار می افتد. ملا ملنگ می میرد ملنگ
نوشته شد در ساعت 7:01 PM توسط علي
........................................................................................
Saturday, January 20, 2007
........................................................................................
Friday, January 19, 2007
٭ چرا همهی درها رو طوری نمیسازن که هم با هل دادن باز بشن هم با کشیدن؟ میدونید بشریت در روز چقدر وقتش فقط تلف میشه سر فکر کردن به این که فلان در رو برای باز کردن باید هل داد یا کشید! خط قرمز
نوشته شد در ساعت 4:43 PM توسط علي
٭ یک تخت که نه خیلی نرم باشد نه خیلی سفت برای خواب، یک غذای معمولی که خوب درست شده باشد نه خیلی داغ نه خیلی سرد با اندکی چاشنی ؛ خیارشوری ،گل کلمی ،دختری که زیاد حرف نزند و افاده نکند ، یک لباس مناسب و گاهی پولی برای چند کتاب . حال مادرت هم خوب باشد . از دنیای شما همین را می خواهم .
نوشته شد در ساعت 2:30 PM توسط علي
........................................................................................
Tuesday, January 16, 2007
٭ باز چه شد تو را دلا باز چه مکر اندری یک نفسی چو بازی و یک نفسی کبوتری همچو دعای صالحان دی سوی اوج می شدی باز چو نور اختران سوی حضیض می پری کشت مرا به جان تو حیله و داستان تو سیل تو می کشد مرا تا به کجام می بری
نوشته شد در ساعت 9:32 AM توسط علي
........................................................................................
Monday, January 15, 2007
........................................................................................
Wednesday, January 10, 2007
٭ آنموقعی که سرکار صبح تا غروب مشق کمانچه میکردی و آفتِ خوابِ سرشب و چُرتِ دمظهرت صدای تار و تمبک بود، ما یا خرج عرق و دوایِ آقامان را میدادیم، یا ننهمان را قلمدوش میکردیم امامزاده پی دخیل و شفا. محض جورکردنِ مایهی سربرجمان، شوفری را گذاشتیم کنار و شدیم عرقبیار بزم موسیخان. صدقهی سر دوکلاس سوادی که خوانده بودیم، آبجو را از شاش ماچهالاغ توفیر میدادیم؛ جنسمان خواهان داشت. ساقی شدیم و پای سیاهمستی جماعتِ مخمور بیآبرو، هم آبرو باختیم، هم عافیت. جخ عایدیاش هم بعدِ آن همه سگدو زدن وسطِ سیاهی زمستان، شد خرج مجلس فاتحهی ننه و سیاهپوشی آقا. حالا آفتابنزده میرویم قبرستان، دو نوبت میّت آبمیکشیم. باز بوقِسگ نعشمان التزام دارد به مطربی و حافظخوانی؛ بلکه جبرانِ لنگی و آوارگی شبِعیدمان بشود. حالا هِی از نوا بنداز به ماهور، به ما بگو بخوان... آواز ماهور
نوشته شد در ساعت 6:43 PM توسط علي
........................................................................................
Tuesday, January 09, 2007
٭ یک عده بهترین کار رو انتخاب می کنن ، اندک آزادیی که دارند حفظ می کنند و مجرد می مونن . عده ی بیشتری به خاطر فشارها ، شرایط خانوادگی ، یک احساس یا حتی کنجکاوی ، ازدواج می کنن.از این دسته بخشی شون تا آخر عمر تحمل می کنن ، دسته ی دیگر هزینه ها و مشکلات رو متقبل می شن و جدا می شن. از این دسته یک عده ای مجدد ازدواج می کنن.من واقعن توجیهات تمام گروه های قبلی رو می تونم بفهمم و درک کنم اما این گروه آخر چه توجیهی می تونن داشته باشن من نمی فهمم.
نوشته شد در ساعت 5:33 PM توسط علي
........................................................................................
Thursday, January 04, 2007
٭ مردی زنی بگرفت به روز پنجم فرزندی بزاد. مرد به بازار رفت و لوح دواتی بخرید. او را گفتند این از بهر چه خریدی گفت طفلی را که پنج روزه زایند سه روزه مکتبی شود.
عبید / حکایات
نوشته شد در ساعت 2:35 PM توسط علي
٭ هر تغییر تصادفی بزرگ ،در هر لحظه از زمان ، اگر با نقاط همجوارش میانگین گرفته شود ، تاثیر ناچیزی از خود به جا خواهد گذاشت.
تحلیل سری های زمانی از راه میانگین متحرک
منبع هم یادم نیست.
نوشته شد در ساعت 10:42 AM توسط علي
........................................................................................
Wednesday, January 03, 2007
........................................................................................
Tuesday, January 02, 2007
٭ "همون سال اول انداختنم بیرون چون سر امتحان آخر ترم متافیزیک تقلب کردم. میدونین، داشتم توی روح پسری که کنارم نشسته بود نگاه میکردم" پاگرد
نوشته شد در ساعت 12:59 PM توسط علي
........................................................................................
|