٭ نشسته ام . توی ورقه هام یک کاتالوگ هست . 14 روز دور اروپا . توی حیاط کله پاچه کز می دهند . بوی پشم سوخته را دوست دارم. مال قربانی هفتم امام است . نوشته سه شب وین به علاوه سه شب رم . همیشه در سه سوت غذایم را می خوردم . می گویند مریضی کوه کوه می آید ، کاه کاه می رود . حالا - دور از جان شما - گریبانگیر ما هم شده. دکتر گفته باید آرام غذا بخورم . نیم ساعتی باید طول بدهم . تازه دارم معنی غذا را می فهمم . ارده شیره چیز خوشمزه ایست آقا. ارده ی میبد را می گویم با شیره ی خرمای کرمان. فقط زمستان هم می شود خورد ، طبع گرمی دارد لاکردار. چای دارچین هم که بعدش دیشلمه ی قند کنی دوپشته می شود حرارتش. بعد نوشته چهار شب پاریس به علاوه ی یک شب لوکزامبورگ. می گویند اگر کسی ارده را به جای شیره با آب بخورد گلویش می گیرد ، خفه می شود. مغزمان را که خر گاز نگرفته امتحانش کنیم ، راست و دروغ علی الراوی. اما این مینی مال باید چیزی شبیه ارده با آب باشد. گاهی بیخ گلوی آدم را می گیرد . خفه می کند بی مروت . نشان به
این مینی مال رضا ناظم . مخ آدم چت می کند به جان شما. دو شب آخر را نوشته آمستردام. آقا جمع بزن ببین 14 شب شد ؟ خلاصه حساب حساب است دیگر. چه کسی بود صدا زد سهراب؟
مرحمت فرموده ما را مس کنید.
نوشته شد در ساعت 8:13 AM توسط علي