٭ تو چند وقتی می شود انگار که حال و روز خوشی نداری.
از اول هم که هوش و حواس درستی نداشتی.
هر کس از تو خبری می دهد این روزها.
یکی می گقت…پایان نامه ات را بوسیده و کنار گذاشته ایی.
دیگری میگفت…رمانت را نیمه کاره بوسیده و کنار گذاشته یی.
دیروز هم شنیدم…غزل گفتن را بوسیده و کنار گذاشته ایی.
می گویم:
تو…خوابالوی خواستنی…
مرا که کنار گذاشتی چیزی فراموشت نشد؟
نمیگیره باز.
عزیز….آی کیو….این بوسه ی ما چه شد؟
طیب
نوشته شد در ساعت 12:52 PM توسط علي