بچه جنوب شهر

صغحه اصلي | آرشيو | فرستادن نظرات



Wednesday, May 30, 2007

٭ 
تو چند وقتی می شود انگار که حال و روز خوشی نداری.

از اول هم که هوش و حواس درستی نداشتی.

هر کس از تو خبری می دهد این روزها.

یکی می گقت…پایان نامه ات را بوسیده و کنار گذاشته ایی.

دیگری میگفت…رمانت را نیمه کاره بوسیده و کنار گذاشته یی.

دیروز هم شنیدم…غزل گفتن را بوسیده و کنار گذاشته ایی.

می گویم:

تو…خوابالوی خواستنی…

مرا که کنار گذاشتی چیزی فراموشت نشد؟

نمیگیره باز.

عزیز….آی کیو….این بوسه ی ما چه شد؟


طیب




........................................................................................

Home

 Subscribe in a reader


[Powered by Blogger]