بچه جنوب شهر

صغحه اصلي | آرشيو | فرستادن نظرات



Saturday, September 29, 2007

٭ 
من خيلي تو تهران گم مي شم. حتي مسيرهايي رو كه چند بار اومده باشم . پايين تر
از نوبنياد نرسيده به چهارراه پاسداران يه دسترسي محلي به اتوبان امام علي
هستش، مخصوصا" شبها يه كم خلوته و گم و گوره. بعضي وقتها كه از
اونجا ميام فكر مي كنم گم شدم .با اينكه مي دونم درسته ها . بعضي از كارها
هم اينطوره ؛ يعني يكي دو باري قبلا" انجامش داده اي و مطمئني اما اونقدر
خطيره و ريسكش بالاست كه با كمترين پيچ و واپيچي به شك ميوفتي.
من باز الان درگير يكي از اين كارها شده ام .

ريسك مي كنم پس هستم .

البته بعضي وقتا بعد از پس ، روم به ديفال يه خر بايد اضافه كنم





........................................................................................

Wednesday, September 05, 2007

٭ 
يكي از بچه ها مي گفت پشت موتور با دوستم كه گواهينامه نداشت
مي اومديم ،‌ نزديك چهار راه ديدم اي بابا يگان وي‍ژه اي ها وايسادن.
يه وجعلنا خوندم بلكه ما رو نبينن. بعد كه رد شديم گفتم : ممد پليسا رو
ديدي؟ گفت : كدوم پليس ! حالا ديشب يكي از بچه ها مي گفت من تا حالا
دو تا چهل ليتر زدم كه از كارت سوختم كم نشده . گفتيم چطور؟ گفت
من قبل از اينكه كارت سوختمو بذارم تو پمپ يه وجعلنا مي خونم! خلاصه
كه مملكت وجعلنايي شده.



٭ 
اينكه يه زن 60-50 ساله تميز و مرتب باشه خوبه ، اما اينكه سعي كنه
جوونتر از سن خودش نشون بده خيلي ضايعس. آدم بايد به تناسب سن خودش
شكسته بشه و وقتي اين تناسب رو به هم نمي زنه بيشتر به دل مي شينه.



........................................................................................

Home

 Subscribe in a reader


[Powered by Blogger]