٭ خیانت
می گفت یه کافه بوده که شاملو و سه چهارتا
دوستاش می رفتن اونجا. یه خدمتکار زن هم براشون قهوه
می اورده. بعد از چند ماه می بینن شکم زن بالا اومده.
یکی از همون دوستاش می گفته ما هممون می دونستیم این جور
کارا کار شاملوئه. بعد نتیجه می گیره شاملو که برا
زنش شعر هم گفته و چاپ کرده اینطور باشه
پس چه انتظاری از بقیه هست :
در وفا نیست کس تمام استاد
نوشته شد در ساعت 1:19 PM توسط علي