بچه جنوب شهر

صغحه اصلي | آرشيو | فرستادن نظرات



Monday, August 25, 2008

٭ 
جاده رشت - قزوین روکه میای ، بعد از رودبار و
منجیل میوفتی تو جاده ای که تقریبا" شهر مهمی تا قزوین
نیست . کیلومتر رو صفر کنی 40 تا 45 که میری
یه قهوه خونه بین راهی و یکی دو تا مغازه هست. کنار اینا
یه پیرمرد با عرقچین مشکی تو سایه ی دیوار لم داده ، بعضی
وقتا هم کلاه رو می ده عقب و کله اش رو میخارونه. سه قدم به سمت
راست -راسته پیرمرده - یه وانت پیکان قراضه پارک شده : بیست
سی تا جعبه های مقوایی انگور . خود پیرمرده میگه انگور تاکستانه.
اما مال هرجا دیگه هم باشه من به تاکستانی بودن قبولش دارم .کنارش هم
یه حوض آبه که یه شیر داره . همونجا بشورین و تا تهران بخورین . کون
لق دنیا و مافیها . فقط زیر پنج کیلو نخرید که ضرر می کنید.

پ .ن : فاصله ی پیرمرد تا وانت تقریبی است .


Labels:




........................................................................................

Home

 Subscribe in a reader


[Powered by Blogger]