بچه جنوب شهر

صغحه اصلي | آرشيو | فرستادن نظرات



Tuesday, June 30, 2009

٭ 
از ماهها قبل، بعضي از بزرگان و عزيزان و برجستگان کشور، مکرّر به من مي‏گفتند که اگر شما به شخص خاصي براي رياست جمهوري نظر داريد، آن را به ما بگوييد تا ما اوضاع و احوال را هموار کنيم و مردم را هدايت نماييم که همان انجام گيرد.
[+]



٭ 
بیشتر پسرها را می‌زدند. دخترها را کمتر می‌زدند. یعنی طوری بود که پسرها از سر و صورتشان خونابه می‌ریخت. تمام تن‌شان خونی بود. صورت‌هاشان هم خون بود. اصلا قابل شناسایی نبودند که مثلا من نگاه بکنم ببینم برادرم توی اینها هست یا نیست.

...از همه بدتر این بود که به خانم آقای موسوی و آقای کروبی هم خیلی فحش‌های رکیک می‌دادند. طوری که ما همه آنجا خیلی تعجب کردیم. آقای کروبی را یک ضدانقلاب معرفی می‌کردند. یعنی یکجوری که انگار دیگر از خودشان نیست، حرفهای خیلی زشتی هم به زن موسوی و زن کروبی می‌گفتند.

...می‌گفتند شماها ننه بابا ندارید، اگر داشتید که این جوری حرومزاده نمی‌شدید بریزید در خیابان

...چیزی که شما اینجا نوشتید، مسجد آتش بزنم یا نوشته بودند سر یک بسیجی را بریدند، تکه تکه‌اش کردند گذاشتند تو نایلون و انداختند جلوی خانه‌اش.

...از من آدرس ایمیل خواستند. من ایمیل قبلیم را که هک شده دادم. رمز ورودش را هم می‌خواستند.

[+]

Labels:




........................................................................................

Monday, June 29, 2009

٭ 
نباید یادمان برود که سه تن از کاندایداهای انتخابات ریاست جمهوری، ارتباط نزدیک با آیت‏الله خمینی داشتند و یک نفر آیت‏الله خمینی را از دور دیده بوده و آن‏ هم آقای احمدی‏نژاد است. الان ایشان مدعی احیای خط امام در مقابله با سه کاندیدای دیگر است. این طنزی است که دود آن به چشم خود جمهوری اسلامی می‏رود.

[+]



........................................................................................

Sunday, June 28, 2009

٭ 

گری سيک يکی از مشاوران پيشين امنيت ملی سه رييس جمهور آمريکا و از مشاوران کاخ سفيد در دوران انقلاب سال ۱۳۵۷ در ايران در سايت شخصی خود به بررسی مسايل ايران پرداخته است.

وی در ابتدای يکی از چندين مطلب خود در باره ايران با عنوان «بازخوانی بحران در تهران» نوشته است، سعی می‌کند، با توجه به تجربيات سی سال پيش خود از انقلاب ايران و بحران گروگان‌گيری در کاخ سفيد وضعيت امروز ايران را مورد ارزيابی قرار دهد.

گری سيک می‌نويسد:« انتظار نداشته باشيد که بحران جاری در ايران در کوتاه مدت با يک پيروزی يا شکست به پايان برسد. انقلاب ايران که معمولاً از آن به عنوان يکی از پرشتاب‌ترين موارد فروپاشی يک نظام قدرتمند و ريشه‌دار در طول تاريخ نام برده می‌شود، در ژانويه ۱۹۷۸ آغاز و در ژانويه سال ۱۹۷۹ به خروج شاه ايران از کشور منجر شد.»

در اين مدت دوره‌های طولانی آرامش و سکوت را شاهد بوديم، به طوری که گاهی تصور می‌شد، شورش متوقف شده است.

اين يک مسابقه دوی سرعت نيست بلکه يک ماراتن است که در آن استقامت همانند سرعت اهميت دارد.

در اين ميان ممکن است، برنده و بازنده مشخصی هم در ميان نباشد. ايرانی‌ها سياستمدارانی باهوش و زرنگ هستند.. آنها شطرنج را به فوتبال ترجيح می‌دهند. يک «پيروزی» می‌تواند راه‌حلی مبتنی بر مذاکره را شامل شود که همگان در آن وجهه خود را حفظ کنند.

رهبران کنونی ايران احتمالاً از سر نابخردی تصميم گرفته‌اند، روش قهرآميز را بيازمايند، اما چنانچه آنها به اين نتيجه برسند که شرايط برد برايشان مهيا نيست، برای سازش آماده خواهند شد. البته در موقعيت کنونی نمی‌توان در باره نوع اين سازش و مصالحه گمانه‌زنی کرد. اما ممکن است، راه حل احتمالی شامل دادن امتياز‌های اساسی (به مخالفان) باشد.

در اين ميان رهبری کليد حل بحران به شمار می‌آيد. آيت الله خامنه‌ای به عنوان رهبر تصميم گرفته است – اين بار هم شايد از روی نابخردی – خود را به عنوان سخنگوی رژيم نشان دهد.

وی برخلاف سلف خود آيت الله خمينی، پدر انقلاب، آشکارا در کنار يکی از جناح‌ها و در مقابل جناح ديگر قرار گرفته است. آيت الله خامنه‌ای علناً از فرماندهان به شدت تندرو سپاه پاسداران و روحانيان بنيادگرای حامی آنها حمايت می‌کند، کسانی که به شدت نگران هرگونه تهديدی برای قدرت برتر خود هستند.

در اين بين آنچه شگفت آور است، پنهان ماندن محمود احمدی‌نژاد از انظار است که اين گمان را تقويت می‌کند که در اين ماجرا او بيشتر يک مهره است نه يک بازيگردان.

در سوی ديگر ماجرا آيت الله هاشمی رفسنجانی همراه پيشين و احتمالاً رقيب کنونی رهبر قرار دارد. او به عنوان يک نظريه‌پرداز ماهر تصميم گرفته است در پشت صحنه به ايفای نقش بپردازد و ميدان را به ميرحسين موسوی و ساير کانديداهای ناکام و هواداران آنها واگذار کند.

نکته طنز رقابت ميان دو همراه پيشين بر سر قدرت در جمهوری اسلامی آن است که هيچ کدام از آنها نبايد بازنده باشد. آن دوبه خوبی می‌دانند که چه کار می‌کنند. آنها خيلی خوب می‌دانند که چگونه يک شورش به انقلاب منجر می‌شود. آنها همچنين می‌دانند، که چيزهای زيادی برای از دست دادن دارند.

درک مشترک از خطرات موجود باعث شده است که تاکنون نخبگان سياسی در جمهوری اسلامی در مقابل هم قرار نگيرند. اين مسئله می‌تواند رفتار بی‌ملاحظه رهبر و پاسداران انقلاب را در ناديده گرفتن اصلاح‌طلبان و مردم توجيه کند. چرا که آنها تصور می‌کردند، کسی جرات آن را ندارد که ماجرا را به اين مرحله بکشاند.

حال که مسئله به اينجا ختم شده است، هر دو رقيب خود را در مقابل تصميم‌های بسيار سرنوشت‌ساز می‌بينند. در تاريخ سی ساله جمهوری اسلامی، چنين چيزی سابقه نداشته است و امروز کسی مانند [آیت‌الله] خمينی هم وجود ندارد که بخواهد ميان جناح‌های رقيب ميانجيگری کند.

در چنين شرايطی اگر کسی ادعا کند که رهبران ايران می‌دانند، سرانجام کار چه خواهد شده، بايد با ديده ترديد به اين سخنان نگريست.

در اين ميان ايالات متحده بايد بر اساس شعار عدم مداخله عمل کند. اوضاع ايران در کوتاه مدت در داخل آمريکا از سوی کسانی که مترصد حمله به باراک اوباما هستند مورد سواستفاده قرار می‌گيرد.

با اين حال هر گونه دخالت آمريکا می‌تواند، برای تظاهرکنندگان در خيابان‌های تهران بسيار خطرناک باشد و موقعيت گفت و گو با هر دولتی را که از دل اين آتش برمی‌آيد با خطر مواجه سازد.

بحران ايران يک بحران ايرانی است و تنها به دست ايرانيان و رهبرانشان حل می‌شود. البته نيازی نيست که عقيده خود را در باره آزادی بيان و تجمعات و نيز حمايت خود را از حل مشکلات سياسی بدون خونريزی پنهان کنيم.

مشاور پيشين جيمی کارتر در پايان نوشته خود نتيجه گيری کرده است، که آمريکايی‌ها نبايد به دليل نگرانی‌های داخلی دچار اين توهم شوند که دخالت آنها در بحران ايران نتايج صرفاً سازنده‌ای به دنبال خواهد داشت.

گری سيک سپس اين پرسش را مطرح کرده است که آيا باراک اوباما رييس جمهور آمريکا شطرنج را هم به خوبی بسکتبال بازی می‌کند يا خير؟

[+]




٭ 
رييس جمهور انتخابات 22 خرداد را مجلس ختم دمكراسي ليبرال دانست و اظهار داشت : چهل ميليون انسان آگاه و هوشمند به نمايندگي از 70 ميليون ايراني در انتخابات رياست جمهوري شركت و پايان دمكراسي ليبرال را اعلام كردند.

[+]

Labels:




٭ 


نگاهی به بزرگان و مراجع تقیلد بیندازید، جز حسینعلی منتظری هیچ کس صدایش را به صراحت بلند نکرده است. فردی که دروغگویی و فسق او محرز است، نامزد ریاست جمهوری شده است، انتخاباتی با بیشترین میزان تخلّف و ابهام برگزار شده است، معترضان حق شکایت ندارند و جوانان و زنان معترض را آگاهانه به قتل می‌رسانند و خطیبان می‌گویند باید بی‌رحمانه با همه برخورد کرد. خوب پس چه وقت زمان واکنش و فتواست؟ دیگران یا سکوت کرده‌اند یا دعوت به استفاده از راههای قانونی می‌کنند. قانونی که به وسیله‌ی شورای نگهبان به بدترین شکل تفسیر می‌شود و به دست مجریان به بدترین وجه اجرا؛ همانان هم قرار است که مرجع رسیدگی باشند.

کسی که نمی‌تواند و جرأت ندارد که در دو سطر اعتراض خود را بیان کند، نمی‌تواند خود را پیرو و وکیل کسانی بداند که تجلّی حقیقت در دنیای تیره و خاکی ما بودند. به شباهت انحراف سقیفه با وضع موجود دقّت کنیم. در هر دو واقعه بیعت یا رأیی انبوه با دخالت افرادی اندک که خود را نخبه و ریش سفید مردم می‌دانند نقض شده است. آنان کم هستند ولی کسانی که سکوت می‌کنند، در گناه آنان شریکند. خطبه‌های جوادی آملی را که خواندم متأسّف شدم. او دیگر چرا؟ کسی که خود به یقین می‌داند احمدی‌نژاد دروغگوست، نه تنها شخصاً او را رسوا نمی‌کند که حتّی محتاطانه سکوت نمی‌کند و کناره نمی‌گیرد بلکه حالا از تأیید رهبر از وی حمایت ضمنی می‌کند و درباره‌ی نقش ولیّ فقیه داد سخن می‌دهد. وقتی حقیقت به پای هوای نفس قربانی شد، دیگر چه چیز برای حفظ یا دفاع باقی می‌ماند؟ اگر نمی‌توانیم حقیقت را بیان کنیم، باید بتوانیم با کناره‌گیری، از شرکت در جرم و عمل مجرمان تبرّی بجوییم.

آقایان بروند از ته دل خدا را شکر کنند که صدراسلام نبودند، گرچه بر اساس کردار و گفتار افراد می‌توان حدس زد که هرکس آنروزها کجا و چگونه قرار می‌گرفت.

[+]

Labels:




........................................................................................

Wednesday, June 24, 2009

٭ 
جیمی گفت : شاید می خواهی به من بفهمانی که مسیح نیز جنگ را باخته است؟
آهسته گفتم: بردن جنگ خجالت آور است.

-"فاتحین نجات می یابند اگر به معابد و خدایان مغلوبین احترام بگذارند"

بازخوانی "ترس جان" / اطلاعات حکمت و معرفت /خرداد 88



........................................................................................

Monday, June 22, 2009

٭ 
ورودی مترو ، جلوی چشم گارد ضد شورش
شورش می کنم ،
لبهای تو را رها نمی کنم




........................................................................................

Sunday, June 21, 2009

٭ 
جناب آقای احمدی نژاد

شما از طلحه و زبیر گفتید و از این مقایسه ها بسیار می کنید. حتما" می دانید یکی از راههای گمراه کردن مردم رجوع به مثال و گرفتن نتایج مطلوب است. واقعا" نمی دانید در مقابل طلحه و زبیر چه کسی بود و باید باشد؟ شما خود را با " علی" مقایسه می کنید؟
" هر آينه ، بصيرت و بينايى من با من است . من امرى را بر كسى مشتبه نكرده‏ام و امرى هم بر من مشتبه نشده است . اينان گروه ستمكاران‏اند . " خطبه 137
آیا شما بصیرت خود را بصیرت علی می دانید؟ که می توانید طلحه و زبیرها را به راحتی تشخیص دهید و رسوا کنید . آیا آیت الله یزدی نمی تواند طلحه ای دیگر باشد؟ چرا نامی از آقای امامی کاشانی نمی برید؟ چرا نامی از عسگر اولادی و برادرش - رئیس اتاق ایران و چین - که ثروتها اندوخته اند نمی برید؟ در قضیه شهرام جزایری نام تمام ائمه جمعه ، بیت رهبری ، برادر آقای خامنه ای و بسیاری دیگر هست چرا نامی از آنها نبردید؟ چرا نامی از آقای مصباح نمی برید؟ بله چون طرفدار شما هستند . ما در صداقت شما شک داریم.
شما دروغگویید .می گویید دلیل و سند بیاورید.
خجالت بکشید ! شما باید از طرف مردم این اسناد و مدارک را جمع کنید، مردم بروند سند بیاورند؟
حضرت علی - در جریان خوارج - فرمودند فقط من می توانستم این فتنه را خاموش کنم. آیا از لحظ قدرت جسمی یا لشکر می گفتند یا از لحاظ بصیرت؟ چرا فرمود :" لاتَقْتُلُوا الْخَوارِجَ بَعْدى، فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَاَخْطَاَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْباطِلَ فاَدْرَكَهُ." :
"پس از من خوارج را نکشید، چون کسی که حق را بجوید و اشتباه کند مانند کسی نیست که باطل را بجوید و آنرا بیابد - خطبه 60 -."
آیا حضرت از این نمی ترسید که کسانی مانند شما هر کس را به طلحه و زبیر بودن یا ابن ملجم بودن متهم کند ؟

شما در جریان مناظره با آقای موسوی گفتید، خانم رهنورد بر خلاف روند عادی و عدم کسب صلاحیت لازم استاد دانشگاه شده اند و کسانی دیگر از ایشان صاحب صلاحیت ترند . آیا خود شما با صلاحیت لازم استاد دانشگاه شدید؟ آیا با کسب صلاحیت لازم استاندار اردبیل شدید؟ آیا از شما مقدم تر و بهتر نبود؟ وقتی شهردار تهران شدید کسی بهتر ازشما نبود؟ یعنی شما با طی کلیه مدارج و اخذ کلیه صلاحیتهای لازم به مناصب رسیدید . حتی واقعا" شما فکر می کنید صلاحیت ریاست جمهوری را دارید؟ آیا کسی که مملکتش در آشوب است کشور را برای عکس گرفتن با مدودوف ترک می کند صلاحیت ریاست جمهوری دارد؟
لطفا" قانون را به رخ ما نکشید.
ما در انگلیس و آمریکا زندگی نمی کنیم. ما درایرانیم. خود ما یا برادر و خواهر ما سپاهی ، بسیجی و اطلاعاتی بوده یا حتی هستند .
آیا فکر می کنید ما نمی دانیم این مناصب چگونه به دست می آیند؟ آیا ما از بولتن های داخلی سپاه و وزارت خبر نداریم؟ آیا ما ازهدف شما ، نوع فکر و سلیقه شما بی خبریم؟ پس با ملت رو بازی کنید . مرتب نام اسلام و عدالت را به میان نکشید که اصلا" بهتان نمی آید.
امام اگر در میان ملت مقبولیت یافت ، به خاطر اعتقاد واقعی به شعارهایش بود . اگر دروغ را بد می دانست حتی در محاجه ها و مناظره ها هم بدان متوسل نمیش. همیشه یک نوع لباس می پوشید نه اینکه از دوماه به انتخابات کت و شلوار بپوشد روز بعد ازانتخابات کاپشن !
آقای احمدی نژاد
شما دروغ می گویید. یک آدم حقیر و ترسو هستید که ممکن است برای اثبات شجاعت خود این کشور را به جنگ بکشانید .
من فقط به خاطر خون برادرانم نگرانم. همین








........................................................................................

Wednesday, June 17, 2009

٭ 
چندین هزار امید بنی آدم را برباد دادند و قومی را داغدیده و دردمند کردند و پای اهانت بر شعور و غرورشان نهادند و دست خیانت درصندوق امانت شان بردند وبا نیرنگ وفریب، باطلی را بجای حق نشاندند تاد وباره عزت و کرامت را پای‌مال جهالت کند و نام را به ننگ بفروشد و فرومایگان را بر کرسی ریاست بنشاند و دروغ و دغل در کار مدیریت کند و خرافه بگسترد و سفاهت بپرورد و از چاه‌های نفت بردارد و در چاه‌های جمکران بریزد و آزادی را خفه کند و آگاهی را بکشد و استبداد دینی و قراءت فاشیستی از دین را قوام بخشد و دیانت را ملعبه‌ی ‌‌دست سیاست کند و سرهنگان را بر فرهنگ بگمارد و فرهنگیان را به دست سرهنگان بسپارد و دست تطاول در حقوق مردم دراز کند و پشت به قبله حقیقت، به سوی خدای خدیعت نماز کند. هیچ چیز مهیب‌تر از زخمی کردن غرور یک قوم نیست. سرمایه اعتمادشان را ستاندن و آب دهان به رویشان افکندن. پلیدی و بی‌شرمی ازین بیشتر نمی‌شود. آدمیان دزدی و دغلی را تحمل می‌کنند اما اهانت مکرر به عزت و کرامت‌شان‌ را هرگز.
اینک روح مجروح و غرور رنجور ایرانیان به جوش آمده است و تا ننگ آن خیانت زدوده نشود و تا غاصبان به دست عدالت سپرده نشوند التهاب‌شان فرو نمی‌نشیند.
و البته جای هیچ نومیدی نیست، «که بد بخاطر امیدوار ما نرسد». اجتماع هزار در هزار زنان ومردان حق جو و مطالبه‌گر پنجره‌های امید را بر تاریخ آینده ما گشوده است و نوید گشایش به کار فروبسته ما می‌دهد.
اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود
به حقیقت اسم اعظم، شما حق جویانید که دیو تیره‌بختی را از تخت سلیمان به زیر می‌کشید و با عصای موسوی، دولت فرعونی و شعبده سامری را به دونیم می‌زنید و حکومت ارعاب و تزویر و چماق و نفاق را با فریادهای جگرشکافتان درهم می‌شکنید.
استبداد دینی غرور و شعور شما را به تمسخر و توهین گرفته است و خشم مقدس شما خاموش نمی‌نشیند تا امانت حق و رای را از غاصبان خاین بستاند و به کاردانان امین بسپارد. نقد، تقوای سیاست است و حق‌جویی فضیلتِ دوران ماست و شما این فضیلت را فرو نمی‌نهید.
همت پاکان دوعالم و بخشایش ارواح مکرم با شماست، "با همه کروبیان عالم بالا".
درین معرکه حق و باطل، و جنایت و شهادت، آیا مشایخ و مراجع عظام احساس تکلیف نمی‌کنند که با قلمی و قدمی «بازار ساحری و ناموس سامری و قلب ستمگری» را بشکنند؟
شمس و قمرِ این حرکت یعنی آقایان موسوی و کروبی نیز نیک می‌دانند که «صحبت حکام ظلمت شب یلداست» و بردر ارباب بی مروت دنیا نشستن که «خواجه کی به در آید» شرط خردورزی و سیاست‌ورزی نیست. به سواد اعظم رو آورند که اسم اعظم در آنجاست. «نور ز خورشید خواه بو که برآید».
اینک که فساد و خیانت، ظاهر و عریان از پرده به در افتاده است من هم در پایان نصیحتی از زبان باباطاهر عریان برای حاکمان دارم:
مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو
چوفردا نومه خونون نومه خونند
تو نومه خود ببینی ننگت آیو
در توبه هنوز بازست. آب رفته را به جوی باز گردانید. قرعه‌‌ی فال به نام شما زده‌اند و امانتی را که آسمان نتوانست کشید بر شانه‌های شما نهاده‌اند. به عهد امانت وفا کنید و در زمره‌ی جهولان و ظلومان منشینید.
حقا کزین غمان برسد مژده‌ی امان
گرسالکی به عهد امانت وفا کند
عبدالکریم سروش
خرداد ۱۳۸۸




........................................................................................

Tuesday, June 16, 2009

٭ 
"حجت‌الاسلام حسينيان در گفت‌و گو با فارس:
نامه هاشمي نشانگر توطئه‌اي پشت پرده و طراحي اغتشاشات از قبل بود

خبرگزاري فارس: رئيس كميسيون سياست داخلي و امور شوراهاي مجلس تاكيد كرد: قطعا نامه هاشمي به رهبر انقلاب نشانگر توطئه‌اي پشت پرده بود و نشان مي‌‌دهد كه اغتشاشات اخير از قبل طراحي شده است."

هاشمی واقعا" فکر می کنه با عقب نشینی اینها دست از سرش بر می دارن؟





........................................................................................

Home

 Subscribe in a reader


[Powered by Blogger]