بچه جنوب شهر

صغحه اصلي | آرشيو | فرستادن نظرات



Friday, July 31, 2009

٭ 
"این دیوانه کیست که شما مجنونش شدید؟"
این سوالی است که ابراهیم نبوی در یادداشت جدی اش پرسیده است و
شاید سوال بسیاری دیگر باشد.دلیل اصلی حمایت آقای خامنه ای از احمدی
نژاد چیست؟ این چه موضوع یا فضایی است که کروبی و موسوی و هاشمی
را در صورت اندکی مخالفت ضد انقلاب می کند؟ این چه موضوعیست که
بازداشتگاه کهریزک را وجهه ی شرعی می دهد و انسانهای متدین چنین حریص
و خشمناک دهان خرد می کنند؟

من می خواهم به این سوال جوابی منطقی بدهم.

سه-چهار سال است که"مسئله ی هسته ای" اصلی ترین مسئله ی ایران و یکی از
مهمترین مسائل جهانی است. مسئله ایست که -به تصریح محسن رضایی - ایران
را سه بار تا پرتگاه جنگ تمام عیار برده است.ذهن آقای خامنه ای از "مسئله ی
هسته ای" اشباع است.به گفته سران نظام و روسای کشورهای درگیر "مسئله
ی هسته ای"از معدود موضوعاتی است که مستقیما" توسط رهبر اداره می شود .
در اکثر - اگر نگوییم تمام - سخنرانی ها و حتی نماز جمعه های ایشان حتما" بحثی
غالبا" طولانی در مدح "انرژی هسته ای" و ذم قدرتهای توطئه گر مخالف آن شده
است. انجام چندین مانور نظامی سالیانه و حتی سهمیه بندی سوخت نشان از اهمیت
موضوع و آماده شدن برای هر شرایطی است. پس ما چگونه می توانیم این مسئله ی
حیاتی را ناگهان در شب انتخابات حذف کنیم و سعی کنیم معادلالت را بدون ضریب
اصلی حل کنیم؟

آقای احمدی نژاد هم به تصریحات مکرر خودش و طرفدارانش- وحتی بعضی مخالفانش-
تنها موفقیت بزرگش زیرپا گذاشتن تعهدات ننگین دولت قبلی و پیش بردن برنامه هسته ای
بوده است . به تصریح آقای خامنه ای "بخش عمده ای از این موفقیت مرهون شخص
آقای احمدی نژاد است".

جناب آقای خامنه ای
ما می دانیم شما نیز دوست دارید ملت خود را با خبرهای خوب به طور ناگهانی
غافلگیر کنید. "ایران ماهواره به فضا فرستاد"، "واکسن ایدز کشف شد" و ... .
اما خبر اصلی متعلق به شماست: " بینندگان عزیز توجه فرمایید: ایران
صبح امروز 2 بمب اتمی را با موفقیت آزمایش کرد". اما به خاطر مسائل امنیتی
این هدف تا حصول کامل قابل بیان نیست، ولذا شما آبرویتان را با خدا معامله می کنید
و خون جگر می خورید تا روز شادی مردم قدر شما را بفهمند.


جناب آقای خامنه ای
من معتقد بودم بمب اتمی اولویت اول ما نیست . من معتقد بودم موسوی بهتر
از احمدی نژاد است.

جناب آقای خامنه ای
یاد قضاوت معروفی از حضرت علی می افتم که دو زن را که ادعای مادری طفلی را
داشتند نزد ایشان آوردند. شمشیر طلبید . مادر اصلی گفت چه می خواهید بکنید؟ حضرت
گفت می خواهم کودک را به دونیم کنم و به هریک نیمی بدهم. مادر اصلی
گفت من دروغ گفتم ، طفل متعلق به آن زن است.

جناب آقای خامنه ای
ما دروغ گفتیم . نظر شما درست است .بمب اتمی مهمترین اولویت است و احمدی نژاد
بهتر از موسوی است .حالا بگذارید برادرانم آزاد شوند ، به زندانیان واکسن مننژیت
بدهند، حجاریان آزاد شود و ما درگودر با آیدا مسخره بازی در بیاوریم همین.





........................................................................................

Wednesday, July 29, 2009

٭ 
جملاتی كه در بيانيه‌ی منسوب به اكثريت خبرگان وجود دارد، كلمه به كلمه مطابق متنی است كه روز قبل از آن به عنوان مصاحبه با آيت الله كعبی منتشر شده!

از گودر عطا



........................................................................................

Tuesday, July 28, 2009

٭ 
[زینب حجاریان:] پدرم گفته که هر روز او را زیر آفتاب شدید 40 - 42 درجه می‌برند و و ساعت ها در زیر آفتاب نگه میدارند و سپس داخل برده و روی او یخ می ریزند و ما در این زمینه با پزشک صحبت کردیم و پزشک ایشان گفتند که این قضیه منجر به خونریزی مغزی خواهد شد و با توجه به اینکه یکی از رگ های مغزی پدرم در ترور ایشان به شدت آسیب دیده اینها می‌خواهند پدرم را دچار خونریزی مغزی کرده و اینگونه بکشند.
سعيد حجاريان سال‌ها در جمهوري اسلامي مقام داشته است. آقايان او را از نزديك مي‌شناسند. با يكديگر هم سفره بوده‌اند، چاي خورده‌اند، شايد با هم خنديده‌اند. شايد روزها و ساعت‌هاي نگراني مشترك داشته‌اند. خلاصه؛ با هم زندگي كرده‌اند.

بعد دور روزگار چرخيده، تا حجاريان به آن‌جا رسيد كه گلوله‌اي به مغزش شليك كردند. يادم نمي‌رود روزي را كه متهم در دادگاه حاضر شد و بر سرش گل ريختند... حجاريان زنده ماند اما عليل. خب وقتي به مغز يكي گلوله مي‌زنند، لابد حسابي سوا شده است ديگر نه؟

حالا هفته‌هاست كه آن پيكر نيمه جان را به زندان برده‌اند؛ حجاريان نيمه جان مي‌خواسته براندازي كند لابد. قرار است اعتراف كند، مردم هم باورشان خواهد شد.

در دوراني كه هنوز روزنامه‌نگار بودم، چندبار از نزديك ديدمش و يكي دوبار با او مصاحبه هم كردم. تنش چنان رنجور بود كه در روزهايي كه تحت مراقبت دائم بود هم فعاليتش از مجموعاً يكي دو ساعت در روز فراتر نمي‌رفت. اصلاً آن جسم ديگر نمي‌كشيد.

من وقتي صحبت‌هاي همسر حجاريان را مي‌خوانم، و يادم مي‌افتد بي آزرمي بي‌حدي را كه نوشت او در زندان مانده چون امكانات درماني زندان را بهتر ديده، فكر مي‌كنم، اين حرفي كه بعضي اهل فلسفه مي‌زنند كه انسان موجود بي‌ماهيتي است و به "هر چيزي" مي‌تواند تبديل شود واقعاً حرف درستي است. ظاهراً حدي براي چيزهايي كه بشر مي‌تواند بشود، وجود ندارد و براي خيلي از چيزهايي كه بشر "مي‌شود" هم، وصفي در كار نيست...

[+]



٭ 
تکان‌دهنده‌ترین گزارش‌ها در این میان به بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک اختصاص دارد
...بر اساس گزارش‌های موثق و متعدد، تحت نظارت مستقیم سردار رادان قائم‌مقام فرمانده نیروی انتظامی کل کشور اداره می‌شود و فضایی یکسره قرون وسطایی بر آن حاکم است.

...هر روز صبح سردار رادان به این محل سرکشی می‌کند و خود شخصا هر روز چند نفر از بازداشت شدگان را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می‌دهد. بهترین ابزار شکنجه در دست رادان، شلنگ است. وقتی صبح هر روز صدای هلیکوپتر می‌آید، بچه‌ها به خود می‌لرزند و می‌فهمند که رادان آمده.

...یک پزشک متخصص که نخواست نامش فاش شود، در گفت‌و‌گو با «موج سبز آزادی» از رسانه‌ها و نمایندگان مجلس خواست وزیر بهداشت تا در صورت صحت این ادعا، نوع مننژیت این دو زندانی را اعلام کند. وی هشدار داد که اگر مننژیت این دو شهید از نوع Meningococcal باشد، خطر بزرگی دستگیرشدگان و حتی مردم را تهدید می‌کند و باید سریعا نسبت به واکسینه کردن مردم و توزیع داروهای آنتی‌بیوتیک و پیش‌گیری (Prophylaxis) اقدام شود.

...بازداشتی‌ها را در کف توالت پاسگاه می‌خواباندند، سربازی پایش را پشت گردنشان می‌گذاشت و آنها را مجبور به لیس زدن توالت می‌کرد.

[+]



........................................................................................

Monday, July 27, 2009

٭ 

احمدي‌نژاد يك ويژگي دارد كه براي من جالب است. او به تصميمات سياسي به چشم يك «بازي» بلندمدت و پويا نگاه مي‌كند. به همين دليل هر تصميم خود را بخشي از يك زنجيره تصميمات مي‌داند كه تحت تاثير تصميمات بازيگران ديگر هم قرار مي‌گيرد. اين مدل تصميم‌گيري او را وادار مي‌كند صرفا به دنبال اتخاذ يك تصميم براي پيروزي در يك رخداد نباشد بلكه تلاش كند الگوي تصميم‌گيري بازيگران ديگر را به نفع خود تغيير داده و در صورت امكان قواعد بازي را هم تغيير دهد. مثال مي‌زنم:

1- در جمهوري اسلامي عرف بوده روساي جمهور قبل از معرفي وزرا به مجلس با نمايندگان رايزني مي‌كردند. احمدي‌نژاد اين كار را نكرد. ترجيح داد انتخابهاي خود را به مجلس معرفي كند و مجلس نظرش را در قالب راي علني ابراز كند. فايده‌اش اين بود كه مجلس در ازاي فشاري كه به دولت مي‌آورد هزينه مي‌داد يعني احمدي‌نژاد مجلس را وادار كرد هزينه‌ تصميماتش را بپردازد. بعد كه مجلس به وزيري راي نداد او يكي بدتر از قبلي معرفي كرد و باز هم (مثلا در وزارت آموزش و پرورش يا نفت) نتيجه اين شد كه مجلس رفتار خود را تغيير داد يعني مثلا علي‌احمدي كه براي وزارت محقر تعاون راي نياورده‌بود سال بعد براي وزارت معظم آموزش و پرورش راي آورد. اين دوره براي سعيدلو در وزارت نفت هم همين اتفاق رخ خواهد داد.

2- چهار سال قبل همه مي‌دانستند پورمحمدي، صفارهرندي، دانش‌جعفري و محسني‌اژه‌اي سهم رهبري در كابينه احمدي‌نژاد بوده‌است. يك سال پيش احمدي‌نژاد در جلسه‌اي با دانشجويان دانشگاه امام صادق صراحتا گفته بود كه پورمحمدي را ديگران به من تحميل كردند و وزارت ارشاد را هم رهبري اداره مي‌كند و من مسئوليتي در قبال عملكردش ندارم. پورمحمدي و دانش كه ظرف دو سال اول اخراج شدند صفار و اژه‌اي هم كه چنين تحقير شدند. از اين به بعد رهبري خواهد دانست كه توصيه نكند بهتر است وزرا هم خواهند دانست كه درون دولت، فرمان دست كيست.

3- رهبري نامه‌اي مي‌نويسد مودبانه كه انتخاب مشائي خلاف مصلحت جنابعالی و دولت (نه نظام) و موجب اختلاف و سرخوردگی ميان علاقمندان به شما (انگار رهبري مشاور تبليغاتي و مسئول ستاد انتخاباتي احمدي‌نژاد است) است. در مقابل احمدي‌نژاد يك هفته محل نمي‌گذارد و يك مصاحبه تند هم عليه مخالفان مشائي مي‌كند. نتيجه اينكه رهبري ناچار مي‌شود علني و رسمي اقدام كند. اول مشائي استعفا مي‌دهد و احمدي‌نژاد حكم جديدي همراه با مراتب ارادت و دلبستگي برايش صادر مي‌كند بعد در نامه‌اي كوتاه، رسمي و سرد اعلام مي‌كند بر اساس اصل 57 قانون اساسي (نه ارادت و ولايت و ...) ناچارا حكم حضرت آقاي سابق و سنگ روي يخ لاحق را پذيرفته است. نتيجه اينكه رهبري مي‌داند اگر باز هم بخواهد از اين دخالتها كند بايد هزينه‌اش را تمام و كمال بپردازد ضمن اينكه نتيجه عملي‌اش هم به اندازه چند متر جابجائي مشائي از اتاق معاون اول تا دفتر رئيس‌جمهور است.

[+]




........................................................................................

Sunday, July 26, 2009

٭ 

در واقع شما خواسته‌اید به افکار عمومی ثابت کنید که سخنان آقای‌هاشمی مبنای دینی و فقهی استواری ندارد. معنای این سخن آن است که به افکار عمومی احترام می‌گذارید و مردم را دارای صلاحیت در فهم و تشخیص این امور دانسته‌اید و معتقد نیستید غیر روحانیان عوام هستند و قدرت تشخیص ندارند.


، عالمان بزرگ شیعی معاصر مانند شیخ انصاری، آخوند خراسانی، آیت‌الله سید محسن حکیم، آیت‌الله سید احمد خوانساری، و آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی اساسا در امر حکومت به نیابت فقیهان از معصوم و در نتیجه ارتباط بند مشروعیت به آسمان معتقد نبوده‌اند


امام خمینی نیز بسیاری با استناد به آخرین نظر ایشان در این باب در پاسخ به نامه مرحوم آقای مشکینی مبنی بر اینکه «هر فقیهی را که خبرگان و نمایندگان ملت او را تعیین کند قهرا ولی فقیه است» معتقدند امام خمینی رضایت مردم را دخیل در مشروعیت می‌دانسته است


نظر مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان...اما به هر حال امر حکومت اسلامی بعد از پیغمبر(ص) و بعد از غیبت امام همچون دوران کنونی ما بدون هیچ گونه شبه و اشکالی به مسلمانان واگذار شده است.


حضرتعالی مصادره اموال در جنگ‌ها (که ظاهرا منظورتان انفال و غنایم جنگی است) و خراب کردن مسجد منافقین از سوی پیغمبر را به عنوان دلیلی بر مبنای مشروعیت آسمانی حکومت دینی دانسته‌اید....

چگونه از فرامین حکومتی پیغمبر اکرم(ص) که در هر حکومتی نظیر آنها مشاهده می‌شود، آسمانی بودن مشروعیت حکومت آن حضرت را نتیجه گرفته‌اید؟ به نظر شما گرفتن غنیمت جنگی یا تخریب کانون جاسوسی و ستون پنجم دشمن بر مشروعیت الهی یک حکومت دلالت دارد



در واقع شما می‌خواهید بفرمایید انذار آقای‌هاشمی رفسنجانی با هشدارهایی که نسبت به ادامه رویه و روندهای جاری داد، خود بذر تردید و تفرقه پاشید. و یا کمی بدبینانه‌تر آنگونه که یالثارات و کیهان می‌گویند خود آقای‌هاشمی رفسنجانی در پس از فتنه‌ها حضور دارد. شواهد و قرائن در اظهارات شما نشان می‌دهد حضرتعالی نیز با این تحلیل همدلید آنجا که فرموده‌اید: «باید با آنهایی که بذر تردید را در جامعه افشانده و کسانی که این بذر را آبیاری کردند که این بذر سر از زمین در آورده و به خیابان‌ها ریخته و به جان و مال مردم تجاوز کرده و دو هفته امنیت کشور را زیر سوال برده برخورد قانونی شود»

جناب آقای یزدی تاریخ بشری سراسر، صحنه ظهور پیامبران و اولیا و مصلحانی است که جوامع خود را از فرجام راه نادرستی که در پیش گرفته‌اند، بیم و انذار داده‌اند. چرا فکر می‌کنید اگر کسی قدرت، چشم عقلش را کور نکرده و فرجام نامبارک روشی را که شما و همفکرانتان برای اداره جامعه در پیش گرفته‌اید به دیده بصیرت می‌بیند و انذار می‌دهد، باید توطئه‌گر باشد؟ این قضاوت شما البته شگرد دائمی برخی روزنامه‌ها است که دلسوزان فهیم و علاقه‌مندان به این ملک و ملت را صرفا به این دلیل که عاقبت رسم خودکامگی و لجاجت در برابر خواست ملت را پیش‌بینی می‌کنند، به عامل بیگانه و مأمور سرویس‌های جاسوسی می‌نامد. جناب یزدی شما عالم دین هستید شایسته نیست شان خود را در حد صاحبان این تحلیل‌های بازاری تنزل دهید.

حتما به یاد دارید که امام خمینی از آغاز خواستار سرنگونی رژیم شاه نبود و در اوائل کار به شاه درباره آینده راه و رویکردی که در اداره کشور برگزیده است هشدار می‌داد. واکنش شاه را نیز حتما به خاطر دارید که امام را به خاطر همین هشدارها و انذار‌ها ارتجاع سیاه و وابسته به بیگانه و انگلیسی می‌خواند.

زمانی نیز اعمال و روش‌های شاه موجب تشدید نارضایتی ملت و فتنه و اغتشاش می‌شد، بلندگوهای رژیم شاه، آن را به عوامل بیگانه که از آن طرف مرز آمده‌اند نسبت می‌داد، تا آنجا که در اواخر کار نوکران خود را فرمان داد تا مقاله بنویسند و در ایرانی بودن نسب امام هم تردید کنند. این منطق البته مخصوص شاه نیست.

[+]

یاد "عصر ما" و تحلیلهای کوبنده اش افتادم



٭ 
تا این‌که دلالی پیدا شد و گفت اگر چهار میلیون تومان به من بپردازید، ترتیب ملاقات شما را با فرزندتان می‌دهم.

...مشخص شد که فرزندم را وقتی که گرفته‌اند، مورد ضرب و شتم شدید قرار داده و او را مجروح کرده‌اند. جنازه‌اش را که دیدم، متوجه شدم که دهانش را خرد کرده‌اند.

...صبح روز پنجشنبه جسد او را به سردخانه تحویل می‌دهند. آن‌ها پس از یک هفته ما را در جریان قتل فرزندم قرار دادند.

..برای تحویل جسد، از ما تعهد گرفتند که شکایتی از کسی نداریم.

...آقای روح‌الامینی که به هنگام خاکسپاری فرزندش، چفیه بسیجی را هم‌چنان بر گردن داشت، آن را به من نشان داد و گفت: امروز این چفیه را بر گردن چه کسانی انداخته‌اند. کسانی که کار آن‌ها دستگیری و احیاناً کشتن مردم شده است. آیا ما از جمهوری اسلامی این وضع را می‌خواستیم؟

...اکنون بسیج را به جایی رسانده‌اند که جوان سالم حزب‌اللهی را دستگیر می‌کنند و جنازه او را تحویل خانواده‌اش می‌دهند. آن هم تعهد می‌گیرند که کفن و دفن به گونه‌ای باشد که اتفاقی نیفتد. آیا نظام آن قدر ضعیف شده است که از یک تشییع جنازه ساده می‌ترسد؟

...دیشب آقای لنکرانی وزیر بهداشت برای تسلیت به منزل ما آمده بود، می‌گفت: به خاطر مبارزه با بیماری‌های عفونی و مننژیت در زندان‌ها، ظرف این چند روز، بیش از دو هزار آمپول پنی‌سیلین بسیار قوی و آمپول‌های ضد مننژیت به زندان‌های تهران فرستاده‌ایم. با گفتن این جمله، نگران وضعیت سلامت سایر زندانیان سیاسی شدم.

...البته ایشان از لطف‌هایی که به وی شده بود نیز مطالبی را بیان کرد. او می‌گفت بعد از این‌که متوجه شدند که من در دولت نهم رییس انستیتو پاستور و مشاور وزیر بهداشت بوده و قبلاً نیز عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران بوده‌ام، هم اجازه دادند که به همراه یکی از دوستان پزشک پرونده پزشکی فرزندم را ببینم و هم پول قبر را از من نگرفتند و اجازه دادند که فرزندم را در قطعه ۲۲۲ که نزدیک به مزار شهدا واقع شده است دفن نمایم

[+]



........................................................................................

Saturday, July 25, 2009

٭ 
سيدمجتبي ثمره هاشمي كه به نمايندگي از رييس جمهوري در مراسم پاياني مسابقات بين‌المللي قرآن كريم در تهران حضور يافته بود پس از سخنراني به احترام قرآن كريم روي زمين سالن اجلاس سران كشورهاي اسلامي نشست.

[+]



٭ 
"انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی است"



........................................................................................

Wednesday, July 22, 2009

٭ 
جیرجیرک‌ها حشرات عجیبی هستند؛ چند روز بیشتر عمر نمی‌کنند اما به اندازه یک موجود صدساله سروصدا دارند. در یک مزرعه برنج، رنج را برنج‌کاران می‌برند ولی جیرجیرک‌ها چنان با جیرجیر خود هیاهو می‌کنند که انگار، گنج دانه برنج با رنج ایشان حاصل شده است! آدمی را هم قصه همین است؛ آنکه در مزرعه انقلاب کار می‌کند و فريب علف هرز را نمی‌خورد، فروتن است اما برخي همواره خود را طلبکار انقلاب می‌دانند. یکی‌شان را من با همین چشمان خود دیدم كه دم از موسوی، خاتمی، کروبی و یک چندتایی نقطه‌چین ناقابل(!) می‌زد و شعار می‌داد: «هاشمی، هاشمی! سکوت کنی، خائنی»

[+]



........................................................................................

Tuesday, July 21, 2009

٭ 
هاشمی : ترس برای ما معنایی ندارد / برای هر نسل " امتحانی در راه است / مسائل اجتماعی و مرتبط با مردم مهمترین " آزمون " است در سایت هاشمی البته به نقل از سال ۴۸ مطلبی آمده که غیر مستقیم به خامنه ای جواب کوبنده میدهد.//// چرا باید انسان از انسان دیگر بترسد؟ خداوند دشمنان را ذلیل میکند ولی به دست شما. اگر آماده جنگ شوید، خداوند هم کمک می کند.

[+]



٭ 
در حین مناظره موسوی و احمدی نژاد زمانی که موسوی اعلام کرد که کارهای شما به "نظام" لطمه می زند احمدی نژاد در پاسخ گفت چه کسی گفته است که نظام همان هایی هستند که شما می گویید؟
اگر بخواهیم صحنه سیاسی امروز ایران را ترسیم کنیم همه آنها که نماد "نظام" محسوب می شوند از جمله روسای دولت های پیشین و مجالس پیشین و جانشین قبلی رهبری و روحانیون برجسته دخیل در حکومت و تا حدود کمتری فرمانده سابق سپاه و رییس فعلی مجلس و شهردار تهران و ... همگی در یک طرف ایستاده اند.
اما در سمت دیگر که می توان آن را "سمت قدرت" نامید بجز آیت الله خامنه ای چهره دیگری وجود ندارد که نماد "نظام" باشد...دومین چهره مطرح بعد از ایشان آیت الله مصباح است که تا چند سال پیش حتی از طرفداران نظام محسوب نمی شد.
اماهمه قوای بالفعل مملکت در این سمت جمع شده اند از رهبری و شورای نگهبان و سپاه پاسدارن و قوه قضاییه و حتی مجلس انباشته شده از نظامیان سابق گرفته تا صدا و سیما و بسیج و دولت و قدرت اقتصادی آن... خوب که نگاه کنی در همه این ارگانها مستقیما اراده رهبری جاری است...
رهبری بر خلاف آنچه آیت الله یزدی گفته است مشروعیت خود را از خدا نمی گیرد...مشروعیت رهبری در این سیستم ناشی از قدرت بی انتهایی است که از قانون اساسی و مخصوصا از قوای نظامی و انتظامی می گیرد.
به عبارت دیگر رهبری بدون شک فرمانده همه نیروهای نظامی است اما رهبری دینی او تقریبا مورد قبول هیچکس نیست...اگر رهبری مشروعیت خود را از خدا می گرفت می باید رهبری دینی ایشان مورد قبول همگان می بود.
حرف های هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران برای حفظ نظام به معنای فوق الذکر بود...حفظ نظام در برابر جمعی نورسیده که به کمک و هدایت رهبری که برای تصرف کامل ارکان قدرت دندان تیز کرده و قصد دارد از شر کسانی که نماد "نظام" بوده ان یک بار و برای همیشه راحت شود، قوای مملکت را از طرق قانونی اشغال کرده اند.
راهکارهای رفسنجانی حتی اگر به طور کامل اجرا شوند در بهترین حالت شرایط را به روز بعد از اعلام نتایج انتخابات بر می گرداند یعنی روزی که هیچکدام از زندانیان دربند نبودند و ممکن بود که رهبری اجازه استفاده از صدا و سیما را به کاندیداهای معترض بدهد بدون آنکه این همه شهید بی گناه و پاک جان خود را از دست داده باشند...در این راهکارها که به وضوح از موضع ضعف ایراد می شد هیچ درخواستی برای ابطال انتخابات نبود چرا که به خوبی می دانست که جناح قدرتمند کوچکترین تمایلی برای ترک سنگر تصرف کرده نشان نمی دهد.
آنچه امروز "نظام" ملتمسانه از "سمت قدرت" می خواهد این است که اجازه بدهد به بقای خود در سایه "سمت قدرت" ادامه بدهد.
اگرچه ملت ایران به سبب حفظ روحیه خود نیاز دارد که جایی "سمت قدرت" را عقب براندحتی اگر آن جا "کمک به حفظ نظام با برآورده شدن خواست های هاشمی" باشد اما اگر با دیدی عمیق تر و آینده نگرانه تر به قضیه نگاه کنیم شاید بهتر باشد که "سمت قدرت" خواست های هاشمی را برای "حفظ نظام" نپذیرد و آتش اعتراضات را همچنان داغ نگهدارد.
در نتیجه ما با دولتی طرف خواهیم بود که با زور و به وسیله کودتا بر سر کار آمده است و کمترین مشروعیتی در داخل و خارج ندارد...دولت ضعیفی که در صحنه بین المللی به آمریکا و غرب امتیاز می دهد و در صحنه داخلی هم با بحران های فزاینده اقتصادی (مثلا حذف یارانه ها یا افزایش نرخ ارز) و اجتماعی (مثلا با اعلام نتایج کنکور احتمالا با شورش های وسیع در اعتراض به نتایج کنکور که معترضان معتقد به تقلب در آن خواهند بود) روبرو می شود.
به نظر من چنین حالتی در مجموع برای جنبش مردم ایران بهتر از حالتی است که پیشنهادهای هاشمی رفسنجانی عملی شود و جناح نظام به همکاری با جناح قدرت بپردازد.

[+]



٭ 
آیت الله محمد یزدی در انتهای مصاحبه اخیرش با خبرگزاری ولائی فارس در مورد تحصن عده‌اي از طلاب در جريان انتخابات گفته است: «اين افراد هم مجوز داشتند و هم نداشتند؛ يعني از مسئولان بالاتر اجازه گرفته بودند، اما از مقام‌هاي پائين‌تر اجازه نداشتند.» با درک این سخن معنای "قانونی بودن" در فرمایشات مقام رهبری بهتر درک می شود. طلابی که در دفاع از تصمیمات مقام معظم رهبری به مراجع و ائمه جمعه قم اهانت کردند، نیازی به اخذ مجوز از مراجع ذی‌صلاح نداشتند، چرا که از مقامات عالی رتبه مأموریت داشتند. در نظام ولائی حتی راه پیمائی های "خودجوش" هم نیاز به امریه و مجوز شرعی از مقام ولایت دارد.

به نظر آیت الله شیخ محمد یزدی در مصاحبه یادشده «مراجع عظام شخصيت‌هاي وارسته‌اي هستند كه مباني اسلامي در قلب و دل آنها ريشه دارد و متكي به مباني اسلامي هستند، اما مسائلي وجود دارد كه ممكن است براي آنها روشن نباشد و بايد با برگزاري ديدارهاي دوطرفه و چندطرفه مطالب را روشن كرد». معنای این سخن این است که مراجع در مسائل سیاسی روشن و مطلع نیستند و امثال حضرت ایشان مراجع را ارشاد می کنند. به زبان واضح تر مراجع تقلید نمی‌فهمند و منصوبین مقام رهبری از جمله ایشان می‌فهمند.


لازم به ذکر است که از تصمیمات تاریخی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به رسمیت شناختن تنها شش نفر به عنوان مراجع جائز التقلید است که در صدر آنها حضرت آیت الله خامنه ای قرار دارد. از دیدگاه این تشکل حوزوی حضرات آیات عظام منتظری، موسوی اردبیلی و صانعی جائز التقلید شمرده نمی شوند. دیگر تصمیم مهم این حزب سیاسی، اعلام عدم مشروعیت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که اکثر رهبران آن الآن در زندان اوین تحت فشارند. سومین تصمیم تاریخی این تشکل به رسمیت شناختن نتیجه انتخابات 22 خرداد 88 و حمایت بی چون و چرا از تصمیمات مقام رهبری بوده است.


[+]



٭ 
بنده از دستگاههاي دولتي خواستم، باز هم الان مي‏خواهم - هم دستگاههاي دولتي، مثل وزارت کشور و وزارت اطّلاعات، هم دستگاه قضايي - که به‏طور جدّي اين قتلهاي چندگانه‏اي را که در طول تقريباً يک ماهِ اخير اتّفاق افتاده است، دنبال کنند. مطمئناً اگر تحقيق و دنبال کنند، سرنخها را به‏دست خواهند آورد. بدون شک، مستقيم و يا غيرمستقيم، دست دشمن در کار است. دشمن است که مي‏خواهد در کشور امنيت نباشد. دشمن است که مي‏خواهد به اين بهانه فضاي ناامن درست کند. از آن طرف جنايت سازماندهي مي‏شود، از آن طرف هم بوقهاي تبليغاتي آن را چند برابر بزرگتر از آنچه که هست، جلوه مي‏دهند و قلمهاي مزدور هم از آنها تبعيّت مي‏کنند! جرم قلمهاي مزدور هم کمتر از آن راديوهاي بيگانه نيست؛ چون نتيجه مي‏گيرند که در کشور امنيت نيست.

موضوع قتلهای زنجیره ای سال 77
[+]



........................................................................................

Monday, July 20, 2009

٭ 
آرمین گفت : خلاصه تحلیل آقای اژه ای این است که این انتخابات یکی از «گلوگاه هایی» بود که دشمن برای نابودی و استحاله انقلاب و نظام قصد بهره برداری از آن را داشت. موضوع رقابت نیز این بوده است که خط انقلاب که نماد آن احمدی نژاد است در یکطرف و اسرائیل و آمریکا و کومله و مجاهدین خلق و ضد انقلاب خارج نشین و سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت و هاشمی رفسنجانی درحمایت سه نامزد رقیب احمدی نژاد در طرف دیگر قرار داشتند. آقای اژه ای و دستگاه اطلاعاتی کشور نیز از ارتباطات مشکوک رقبای احمدی نژاد با کشورهای بیگانه و ضد انقلاب اطلاع داشته و شخص آقای اژه ای در طول انتخابات چندین بار در این باره به آن ها تذکر داده اند و متأسفانه آن ها بی اعتنایی می کرده اند.

آرمين اظهارات فوق را از بين برنده هرگونه تردید درباره مهندسی آراء و دست بردن در نتایج و تلاش مسئولان و برگزار کنندگان انتخابات در انتخاب احمدی نژاد برشمرد و افزود: آیا می توان پذیرفت مسئولان کشور براساس اظهارات مرجعی ذیصلاح نظیر وزیر اطلاعات اطمینان حاصل کنند که کاندیداهای رقیب آقای احمدی نژاد و نیز احزاب سیاسی کشور آگاهانه و هماهنگ با ضد انقلاب خارج از کشور و مجاهدین خلق و کومله و ... در جهت اجرای پروژه اسرائیل و آمریکا قصد دارند با شکست احمدی نژاد نظام را دو دستی تحویل آمریکا بدهند و با این همه ساکت بنشینند تا این اتفاق بیفتد و هیچ به این فکر نکنند که برای دفاع از نظام باید در انتخابات دست برد؟

سخنگوي سازمان مجاهدين انقلاب گفت: مگر می شود آقایان، که به گفته آقای یزدی، مشروعیت نظام را از آسمان بدانند و معتقد باشند که خواست و اراده مردم کمترین تأثیری در مشروعیت نظام ندارد، با این همه در برابر اجرای نقشه اسرائیل از طریق انتخابات ساکت بنشینند و اجازه بدهند مردم با رأی خود آقای احمدی نژاد را از کرسی ریاست جمهوری پایین بکشند و یکی از سه کاندیدای عامل اسرائیل را به جای او بنشانند؟ قطعاً غیرت دینی و انقلابی آقای اژه ای و محصولی و جنتی چنین اجازه ای نمی دهد!!! نتیجه قطعی چنین تحلیل و نگاهی به انتخابات، اعمال نفوذ و تقلب در آن است.

[+]




........................................................................................

Sunday, July 19, 2009

٭ 
عباس عبدی :

...اما در خطاب به طرف مقابل قدرت چه مي‌توان گفت؟ به نظر من مهمترين نكته اين است كه به عنوان يك اصل كلي كوشش براي تيزتر كردن شمشير، نبايد با كاهش قدرت فرود آمدن آن همراه باشد. اثر گذاري شمشير به دو عامل بستگي دارد يكي تيزي آن و ديگري قدرتي كه آن را پايين مي‌آورد. برخي براي پيشبرد سياست‌هاي خويش مي‌كوشند با تعميق شكاف‌ها و گسترش ابعاد انتظارات، برندگي و تيزي سياست‌ها را افزايش دهند، غافل از اينكه اگر اين كار با كاهش حاميان و مدافعان آن سياست‌ها همراه باشد، نتيجه معكوس حاصل خواهد شد، بنابراين بايد توجه داشت كه افزايش برندگي و تيزي هر سياستي نبايد مترادف با كاهش وحدت و حضور نيروهاي حامي آن سياست تلقي شود و هميشه اصل بر افزايش قدرت و وحدت است. در اوضاع كنوني هم خواست‌هاي حداقلي تقريباً روشن است، خواسته‌هايي كه بيشترين حمايت‌ها را خواهد داشت و هرگونه گذر كردن از آن در نهايت زيان‌آور است.

[+]





........................................................................................

Saturday, July 18, 2009

٭ 
بسمه تعالی

رهبر معظم جمهوری اسلامی!

با سلام.

من علی کاظمینی هستم. هفتاد و شش ساله. خداوند تبارک و تعالی دو پسر به من اعطا نمود که آن‏ها را حسن و حسین نام‏گذاری کردم.

حسن بیست و دو ساله، به ندای رهبرانی که یکی از آن‏ها حضرت عالی هستید، روز هفده شهریور ۱۳۵۷ به میدان ژاله رفت تا به همراه سایر هم‏فکرانش بر علیه رژیم شاه تظاهرات کند. در تجمعی که برای آن مجوز نداده بودند، حاضر شد و عوامل سفاک شاه به ادعای آن که تجمع غیرقانونی است، با جمعیت برخورد کردند و حسن شهید شد.

تا چند روز قبل، شاه را عامل ریختن خون فرزندم می‏دانستم. چند روز قبل، نوه‏ی نوزده ساله‏ام، پسر حسین که پدرش او را به یاد عموی شهیدش، حسن نام گذاشته بود، به ندای رهبرانی به خیابان انقلاب رفت تا همراه هم‏فکرانش، بر علیه حقی که از کف داده بود، تظاهرات کند.

در تجمعی که برای آن مجوز نداده بودند، حاضر شد و عواملی به ادعای آن که تجمع غیرقانونی است، با جمعیت حاضر برخورد کردند و حسن دیگر به خانه برنگشت.

حال که شما فرموده‏اید، مسبب خون‏های ریخته شده، دعوت کنندگان مردم به خیابان‏ها هستند، باید گفت: رهبر محترم کشور! قبول بفرمایید که یک بام و دو هوا نمی‏شود. اگر خون‏خواهی از دعوت کنندگان تظاهرات صحیح باشد، پس من بایستی خون‏خواهی پسرم که در هفده شهریور ۵۷ خونش ریخته شد را از شما مطالبه کنم و اگر خون‏خواهی از سردمداران حکومتی که به مخالفین خود حتا اجازه‏ی ابراز مخالفت در یک تظاهرات آرام را هم نمی‏دهند صحیح باشد، پس خون‏خواهی نوه‏ی نوزده ساله‏ام از شما فقط معنی می‏دهد و لاغیر.

دوم تیرماه ۱۳۸۸

کاظمینی


[+]

Labels:




٭ 
یه صحنه ای هست تو فیلم "شب بخیر و موفق باشید " که وقتی قرار می شه
با مک کارتی دربیافتن و یک شب تو برنامه تلویزیونی پوچ بودن ادعاهای اون
رو اثبات کنن، با توجه به جوی که مک کارتی بوجود اورده بود سرپرست
گروه همه رو که بهترین دوستاشن جمع می کنه می گه - به مضمون - :
" هر کسی کوچکترین وابستگی داشته، دوست زنش بیست سال پیش کتاب
کمونیستی خونده یا خودش از یه کتابخونه قرض گرفته همین حالا پاشه بره
بیرون" . که یکی دونفر می رن. موسوی تو مناظره هم به احمدی نژاد
گفت تو اگه حتی از یکی از نفرات ستاد من هم گزکی داشتی رو می کردی.
الان هم تو این مک کارتیسم احمدی نژاد که هی میگه "افشا می کنم افشا
می کنم " و دنبال طلحه و زبیر می گرده، موسوی و تیمش بهترین و وارسته
ترینها هستن که افشاگری رو بی فایده می کنن و لذا می تونن با شجاعت
بیان وسط مردم.
البته ناگفته نمونه تو همون فیلم بعد از اینکه برنامه ی اون شب پخش شد
یکی از بهترین افراد گروه خودکشی کرد چون مک کارتی یه سندی گیر اورده
بود که زنش -یا دوست زنش - تو یه گروه کارگری بیست سال پیش عضو بوده!



........................................................................................

Friday, July 17, 2009

٭ 
چند بار قبلش گفت :"خوب توجه کنید ، خوب توجه کنید ،این خیلی صریحه ، ما بر همین
اساس انقلاب کردیم و من خودم این رو از امام شنیدم و فقه اما بر این اساس بود" بعد
گفت :" پیامبر به علی گفت تو جانشین منی اما بعد از من اگر مردم از تو احتراز
کردند باید کنار بنشینی"




........................................................................................

Thursday, July 16, 2009

٭ 
او در ادامه اين مصاحبه تفصيلي به خاطرات خود از دوم خرداد 76 و اثرات پيروزي سيدمحمد خاتمي پرداخته و آورده است: «روز سوم خرداد يا چهارم خرداد رفتم اتاق علي لاريجاني. ايشان خيلي گرفته بودند و رنگ به چهره ايشان نبود و بسيار ناراحت بودند. من هر چقدر با ايشان شوخي كردم، از اين حالت درنيامد... مي‌گفتند ما ديگر راديو – تلويزيون را نمي‌توانيم اداره كنيم چون دوم‌خردادي‌ها همه منابع مالي، تجهيزات و ساير نيازهاي ما را مي‌بندند و ما نمي‌توانيم كار كنيم... من به ايشان گفتم دو كار مهم را من به شما قول مي‌دهم كه به نحو احسن برايتان انجام دهم و در اين دو هيچ مشكلي نداشته باشيم. 1- اينكه تامين منابع مالي سازمان را به عهده مي‌گيرم كه شما از آن نگراني. 2-‌اينكه امثال مجاهدين انقلاب و جريانات ضدنظام نتوانند در سازمان اختلال و اغتشاش ايجاد كنند و همكاران ما در صدا و سيما را جذب كنند كه ايشان در جواب گفتند كه شدني نيست و نمي‌شود و من گفتم آقاي لاريجاني استعفا فايده ندارد و الان وقت كار است و بالاخره ايشان را راضي كردم تا من طرح اقتصادي خود را بنويسم و ايشان ملاحظه كنند كه مي‌شود اجرا كرد يا نه و با هزار زحمت ما به ايشان روحيه داديم و ايشان را از آشفتگي خارج كرديم. چند روز بعد از دوم خرداد يك نشريه چپي در زنجان يك خبر چاپ كرد كه ايثارگران صدا و سيما از بودجه صدا و سيما به ستاد تبليغاتي آقاي ناطق كمك مالي كرده‌اند. در صورتي كه ما يك ريال هم به آقاي ناطق كمك نكرده بوديم، چون اعتقاد داشتيم كه حرام است. آقاي لاريجاني در اثر اين خبر بسيار آشفته و به هم ريخته شده بودند. با من تماس گرفتند كه ماجراي اين خبر چيست كه من با توجه به اينكه به صحت عملكرد مالي صدا و سيما واقف بودم، به ايشان گفتم هر كس اين خبر را به شما گفته است غلط كرده است. ايشان گفتند مدير كل حراست سازمان گفته‌اند، من گفتم پس ايشان غلط كرده‌اند. جالب اينكه مدير حراست سازمان كه آقاي غفور بودند، در هنگام صحبت پيش آقاي لاريجاني بودند. آقاي لاريجاني به من گفتند كه بيا پيش من كه گفتم كار دارم و نمي‌آيم، و چيزي که اصلا وجود خارجي ندارد براي چي تو هر روز وحشتت مي‌گيرد.

[+]
[+]



٭ 
"امروز آن‌چه در کشورهای غربی مشاهده می‌شود عبارت است از نسلهای بی‌هویت، نسلهای درمانده و سرگشته [...] خانواده‌های متلاشی شده، انسان‌های تنها .... در کشورهای اروپایی [...] فضا، فضای جنایت است. همین حرف‌هایی که در خبرها می‌شنوید: یک بچه ناگهان در مدرسه، خیابان، توی قطار قتل انجام می‌دهد، تعدادی را می‌کشد. یک بار و دو بار و یکی دوتا هم نیست. همین‌جور سطح جنایتکارها از لحاظ سنی دارد پایین می‌آید. جوانهای بیست ساله بودند، شدند جوانهای شانزه-هفده ساله، حالا بچه‌های سیزده-چهارده ساله در آمریکا جنایت می‌کنند. راحت آدم می‌کشند. این جامعه وقتی به این جا می‌رسد، دیگر تقریباً غیر قابل جمع کردن است."

(مطلع عشق، گزیده‌ای از رهنمودهای حضرت آیت الله سید علی خامنه‌ای به زوج‌های جوان، گردآوری محمد جواد حاج علی اکبری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1384، سخنرانی در هنگام اجرای خطبه‌ی عقد، مورخه‌ی 28/2/1374 و نیز مورخه‌ی 9/11/1376، صفحه‌ی 37)

[+]

Labels:




........................................................................................

Wednesday, July 15, 2009

٭ 

دارم می‌برم، چقدر خیال ِ برهنگی ِ تو را بکنم توی دالان‌های تو-در-توی خانه‌ی گلی؟ که می‌روی و می‌گویی بیا. تا می‌رسی به دیوار آخر اتاق آخر. می‌چسبی به دیوار. صدای زمزمه‌گونه‌ای که شهوت آرام‌تر-اش می‌کند در می‌آید که تسلیم. آخر کو آن دالان‌های تو-در-تو؟ این روزهای تخمی که توی دل-و-روده‌ی هم می‌لولیم. با این برج‌های سی متری با کولر. با این راهروهای دومتری که تا می‌آیی ناز کنی، رسیدی توالت. کو دیوار گلی که بخواهی بچسبی و چنگ بزنی. خیس کنی و بو بکشی. ای تف به این کاغذدیواری که هر بار چنگ می‌کشی جر می‌خورد.

توی دالان‌های تو-در-توی خانه‌ی گلی نمی‌دانم چرا این قدر آبستن ِ چیزهای عجیب‌ایم. چرا این قدر فیلسوف‌ایم؟ چرا با خواندن هر غزل حافظ یک طور عجیبی داغ می‌شویم. چرا نمی‌توانیم از بیت گفتم که نوش لعل‌ات... بگذریم. یعنی لعل کلمه‌ی آخر است برای من. یعنی انگار این غزل اینجا تمام می‌شود. یعنی نمی‌شود خواند دیگر. بوی تو تند می‌شود با لعل. تار و بی‌رنگ می‌شود گِل ِ دیوار، صورت تو می‌شود تصویر ِ مینیاتور ِ هزار خیال.
شب گفتی تو عاشق آن تصویری ، نه من. گفتم برو. گفتم تصویر هم تویی. عشق هم خودتی. عاشق هم خودتی. گفتم کو تصویر؟ نمی‌دیدم‌اش روی دیوارهای گلی. یا نقش معماری ناشیانه‌ی بنای خانه‌ی گلی که نفهمیدم کیست حتا نفهمیدم کی ساخته شد. بود از اول؟ گفتم ول کن. گفتم پیرهن‌ات شبیه نقش‌های ناشیانه‌ی دیوار است. گفتی تو عاشق آن نقش‌هایی، نه من. گفتم این‌ها نقش‌اند. گفتم من هم نقش‌ام. تو نقاشی.
روی کاشی‌های فیروزه‌ای دراز بودم که خواندم بابا من چنگ تو-ام، بزنی نزنی. گفتم کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد. گفتم تو خوشگلی. گفتم دیگر نمی‌توانم. گفتم این آب-و-هوای خانه‌ی گلی است، وگرنه من تن نیستم، وحشی نیستم. گفتی نه، به هوا نیست. نگفتم که آری، به هوا نیست. نگفتم که تو زیادی. تو زیاد می‌کنی. تو زاینده‌ای. گفتم دیگر نمی‌توانم. گفتم تویی اما. هزار بار گفتم. گفتی پی هم، بدبختانه نه با ناز، که خشم‌آلود پی هم که توی خانه‌ی گلی همه شبیه این تصویر-اند. همه پیراهن‌ها همان طرح ناشیانه‌ی وهم‌آلود جن‌زده‌اند. گفتم که آنان که به دیدار تو در رقص می‌آیند، چون می‌روی اندر طلب‌ات جامه‌دران‌اند. گفتی تو همه چیز را غزل می‌بینی. دیدی که گریه کردم. دیدی که بریدم. با گریه گفتم که غزل تویی. طرح تویی. مینیاتور هزار خیال تویی. ناز هم تویی. اما گفتی، چیزهایی که هیچ یاد ندارم. که هیچ دوست ندارم یاد داشته باشم. گریه‌ام کارگر نبود. گفتم اندر طلب‌ات جامه‌دران‌اند همین من‌ام. گفتم نبین که در رقص می‌آیم. گفتم این‌جور داشتن‌ات اندوه است. این همه-تویی بدجور مرا می‌خورد. بدجور انرژی‌ام تحلیل می‌رود. سرخ شدی از خشم. این خشم، سرخی مینیاتور هزار خیال را دیدم و تمام. لعنت به خشم. خشم و شهوت. خشم ِ تو و شهوت ِ من. کی فکر می‌کردیم که دیوارهای خانه‌ی گلی را خشم تو بریزاند. صبح فردا بیدار شدی و دیدی که راهرو را دیوار کشیده‌ام. دیدی که آن طرح ناشیانه‌ی پیرهن‌ات روی دیوار، و آن مینیاتور تو،‌ مینیاتور هزار خیال، همه ماند پشت دیوار ِ سرد ِ بی‌روح. جن‌های من هم ماندند. بچه‌هاام هم ماندند. تو کجایی؟ صبح فردا بلند شدم و دیدم تو هم ماندی با مینیاتور-ات و طرح پیراهن‌ات. دریغ که کلنگ نبود توی خانه‌ی گلی. و دریغ که دارم می‌بُرم. چقدر خیال خانه‌ی گلی را بکنم و تو را که توی راهروها عریان می‌دوی و پخش می‌شود توی هوا بوی‌ات؟ تویی یا تصویر ِ مینیاتور ِ هزار خیال؟ تویی یا غزل حافظ؟ لعنت به خشم ِ تو و شهوت ِ من. با این راهروهای دومتری که ناز نمی‌کنی تو ای تصویر ِ مینیاتور ِ هزار خیال، با این برج‌های سی‌متری با کولر، با کاغذدیواری و دیوار ِ سرد ِ بی‌روح، با این همه-تویی که بدجور مرا می‌خورد چه کنم؟ چقدر خیال تو ای تصویر؟ چقدر تصویرهای مبهم ِ وهم‌آلود؟ با حسرت گفتم که کاش توی این برج‌های سی‌متری با کولر ، لای همین کاغذدیواری‌ها هم تو مال من بودی. مال ِ خود ِ خودم. ای تصویر ِ مینیاتور ِ هزار خیال.

[+]




........................................................................................

Sunday, July 05, 2009

٭ 
آقاي حقاني ازدفتر مقام رهبري به من تلفن كرد وگفت كه ساعت 6 بعد از ظهر به ملاقات ايشان بروم. في‌الواقع 5 نفرازاعضاي ستاد آقاي كروبي (منتجب نيا، نجفي،خباز، خانم كروبي و من) را براي اين ملاقات دعوت كرده بودند.

پس از ورود به محل ملاقات متوجه شدم كه به غير از ما، از ساير ستادهاي انتخاباتي و شوراي نگهبان، وزارت كشور، دادستاني كل كشور و بازرسي كل كشور نيز افرادي را دعوت كرده‌اند.

اظهارات اوليه آقاي خامنه‌اي

جلسه بي‌نظيري است – رفقاي ديروز و رقيبان امروز همگي جمع شده‌ايم.

اينجوري تنظيم كردم كه هر مجموعه‌اي در دقايقي كوتاه حرف دلش را بزند. هيچ تقيه و ملاحظه‌اي هم نكند. ما در چهار راهي پر ترافيك گرفتار شده‌ايم. در ترافيك هم همه اعصاب‌ها بهم مي‌خورد. اما بايد از آن عبور كنيم. به يك تربيتي شروع كنيم. مي خواهيد به ترتيب سن باشد. از مجموعه آقاي كروبي شروع مي كنيم كه شيخ‌الكانديداها بوده‌اند.

اظهارات من

من چند سال است كه با شما ملاقات نداشته ام. اما ابتدا بايد عرض كنم من همان مرتضي الويري هستم كه قبل از انقلاب شما خطبه عقد مرا خوانديد، با همان اعتقادات به اسلام و با همان عشق به مملكت. اما امروز نگران انشقاق جامعه ايراني هستم. من در صوت رساني راهپيمايي‌هاي ميليوني زمستان 57 با تعدادي از فارغ‌التحصيلان شريف حضور داشته و از بالاي تير چراغ برق جمعيت را نگاه مي كردم و در راهپيمائي سالگردهاي‌ 22 بهمن در اين سه دهه حضور داشته‌ام، اما بايد اعتراف كنم راهپيمائي ديروز از همه وسيع‌تر و بزرگ‌تر بود. اين يك هشداري است كه بايد جدي گرفته شود. معلوم مي شود مردم دغدغه‌اي دارند كه عليرغم همه ناملايمات اين چنين به صحنه مي‌آيند.

اشكالات ما به انتخابات طي نامه‌اي به امضاي آقاي كروبي ديروز به شوراي نگهبان تقديم شده است.اين اشكالات در چهار سرفصل خلاصه مي‌شود.

سر فصل اول عدم صلاحيت فردي احمدي‌نژاد در تطبيق با مفاد اصل 115 قانون اساسي است.

در اينكه ايشان رجل سياسي هستند يا نه ما وارد نمي شويم زيرا سليقه‌ها فرق مي كند. اما در همين اصل آمده كه رئيس جمهور بايد امانت‌دار و با تقوي باشد.

امانت‌داري اقاي احمدي‌نژاد زير سئوال است. زيرا به موجب گزارش ديوان مجاسبات، وي 2000 مورد تخلف مالي در سال 86 داشته و يك ميليارد دلار نيز در سال 85 مفقود است. در مورد تقوي هم بايد گفت كه شرط لازم براي تقوي صداقت و راستگوئي است. اگر فرصت بود مصاديق زيادي از خلاف‌گويي‌هاي آقاي احمدي‌نژاد را در اينجا بيان مي كردم.

فصل دوم، تخلفات پيش از برگزاري انتخابات است.

يكي از آنها توزيع هزاران ميليارد تومان پول به صورت نقدي و كالائي بين مردم از منابع عمومي است. از توزيع سيب‌زميني مجاني گرفته تا واگذاري‌ 6 ميليون سهام عدالت و تا پرداخت علي‌الحساب اضافه حقوق در حاليكه اسناد آن هنوز آماده نشده است. طبق گزارش‌هاي موجود 80 درصد اعتبار ساليانه سازمان تامين اجتماعي و كميته امداد تخصيص داده شده و در ميانه سال بايستي براي تامين اعتبار اصلاحيه به مجلس بفرستد. دومين تخلف پيش از برگزاري انتخابات استفاده تبليغاتي از روزنامه‌هائي است كه از يارانه‌ دولتي استفاده مي‌كنند مانند كيهان، ايران و جام جم و......

سومين تخلف پيش از برگزاري انتخابات، تبليغات يك سويه رسانه ملي به نفع آقاي احمدي‌نژاد در جهت تخريب بقيه است كه از چند ماه پيش آغاز شد. صدا و سيما به اين نيز بسنده نكرد و در آخرين ساعات آزادي تبليغات، بيست دقيقه بطور اختصاصي در اختيار آقاي احمدي نژاد قرار داد و براي خالي نبودن عريضه 76 ثانيه نيز به آقاي كروبي مرحمت كردند كه به عنوان اعتراض از آن استفاده نكرديم.

فصل سوم مربوط به تخلفات روز انتخابات است.

تخلفات روز انتخابات به طورخلاصه به اين شرح است:

1-سيستم پيامك وSMS را كه وسيله ارتباطي ما با نمايندگان نامزد بر روي صندوق‌هاي راي بود قطع كردند.

2-براي بسياري از كسانيكه به عنوان ناظر معرفي كرديم كارت صادر نكردند.

3-بسياري از ناظرين ما اجازه نيافتند كه موقع پلمب كردن صندوق حاضر باشد.

4-در بسياري از صندوق‌ها گفتند تعرفه تمام شده در حاليكه چند ميليون تعرفه اضافه چاپ كرده بودند.

5-در حاليكه در بسياري از صندوقها جمعيت براي راي دادن صف كشيده بودند، درب حوزه را بستند در حاليكه در سالهاي قبل بعضاً تا ساعت يك نيمه شب نيز راي‌ مردم اخذ شد.

فصل چهارم تخلفات مربوط به نحوه اعلان نتايج انتخاباتي است.

طبق روال قانوني بايستي ابتدا نتايج هر صندوق در فرم‌هاي موسوم به 22 درج و امضا شود. سپس در فرمانداري اين فرم‌هاي 22 در فرمي موسوم به 28 تجميع و به وزارت كشور ارسال مي‌گردد. وزارت كشور بدون توجه به اين مراحل به صورت مستقيم شروع به اعلان نتايج نمود كه بسيار مشكوك است. به نظر مي آيد نتايج اعلان شده اصلا ربطي به فرم‌هاي 22 و 28 و تجميع صندوق‌ها ندارد، بلكه طبق طرح از پيش تنظيم شده قرار بوده است كه آقاي احمدي‌نژاد قدري بيشتر از 24 ميليون كه راي آقاي خاتمي بوده راي بياورد. قرار بوده است آقاي كروبي كه قدري زبان‌درازي كرده و بحث اصلاح قانون اساسي و حقوق شهروندي را مطرح كرده بيش از 300 هزار راي نياورد. اما بنا به دلايل چهارگانه فوق انتخابات را كاملاً مخدوش مي دانيم.

سخنان دكتر بهشتي (به نمايندگي از گروه ميرحسين موسوی)

نكته اساسي اين است كه نبايد بگذاريم جمهوريت نظام مخدوش شود. برخوردهاي هتاكانه و پرده‌دري هايي كه در اين انتخابات صورت گرفت فضاي مسمومي و پرداخته كه ساخته را بر جامعه حاكم كرد. در فضاي مسمومي دروغ و نيرنگ است نمي‌توان انتظار انتخابات سالم داشت. با اين وضعيت جمهوريت نظام قرباني شده است. احياي جمهوريت ايجاب مي‌كند كه اين انتخابات ابطال شود. متأسفانه هفت نفر از اعضاي شوراي نگهبان از نامزد حاكم حمايت كردند و لذا اين شورا نمي‌تواند مرجعي بي طرف براي رسيدگي به شكايات باشد.

اظهارات آقاي دكتر دانش جعفري (نماينده گروه محسن رضايي)

ضمن تأئيد اشكالاتي كه نمايندگان آقاي كروبي و موسوي بيان كردند، اضافه مي‌كنيم استفاده از منابع دولتي توسط نامزد حاكم بسيار فراگير و گسترده بوده است. به عنوان مثال 5 ميليارد دلار از صندوق ذخيره ارزي در تابستان سال گذشته براي جبران خسارات خشكسالي تصويب شد. دولت از توزيع اين اعتبار به روستائيان و خسارت ديدگان امتناع كرد، با آنكه لايحه را با قيد دوفوريت به مجلس داده بودند. نهايتاً اين اعتبار در آستانه برگزاري انتخابات توزيع شد. رفت و آمد آقاي رئيس جمهور با هواپيماي دولتي براي تبليغات انتخاباتي امكان ويژه آقاي احمدي نژاد بود كه در اختيار سايرين نبود. تعدادي از وزرا كه حق نداشتند با اين عنوان تبليغات انتخاباتي كنند در حد وسيعي به استانهاي مختلف رفتند و براي آقاي احمدي نژاد تبليغ كردند. در اصفهان يكي از اعضاي شوراي نگهبان به نفع آقاي احمدي نژاد سخنراني كرد.

مداخله نيروهاي مسلح و بسيج به نفع يكي از نامزدها بر خلاف نظرات امام يكي ديگر از خلافكاري هاي انتخابات اخير است .

آقاي خامنه اي به شوخي و لبخند : منظورتان حمايت آن ها از نامزدي كه سابقه نظامي داشته ؟

- خير . حمايت گسترده از نامزد حاكم . سخنان حضرتعالي در كردستان هم به زعم بسياري ، حمايت از آقاي احمدي نژاد تفسير شد. اشكالات فراواني بر اين انتخابات مترتب مي‌دانيم و براي برون رفت از وضعيت فعلي هم پيشنهادي داريم كه اگر بفرمائيد تقديم مي‌كنيم.

اظهارات آقاي هاشمي ثمره (به نمايندگي از گروه آقاي احمدي نژاد)

پس از خواندن دعاي فرج – اين پيروزي را به حضرتعالي تبريك مي‌گوئيم. اين واقعه لبيك بود به پيام حضرتعالي- موضع‌گيري دوستان و دشمنان نشان مي‌دهد كه واقع روز 22 خرداد چقدر مهم است.

22 خرداد موجب احياي دوباره جمهوريت و اسلاميت نظام شد. جمهوريت از اين نظر كه 84% مردم در اين انتخابات شركت كردند كه در نوع خود بي‌نظير است. اسلاميت از نظر توجه به پيام حضرتعالي. حرف‌هايي كه نمايندگان نامزدها زدند بيشتر بهانه‌جويي است. آيا اعلان پيروزي موسوي در پايان انتخابات روز جمعه توسط آقاي موسوي كار درستي بود؟

اظهارات كوتاه آقاي خامنه‌اي

مطالب و اشكالاتي كه بقيه گفتند بيان همان مطالبي است كه آقاي الويري دسته‌بندي شده گفتند. شوراي نگهبان مي‌گويد برخي از اين اشكالات متوجه آنها نيست. راجع به سخنراني كردستان – من در كردستان حرفهاي هميشگي خود را زدم – آقاي كروبي گفت من رفتم ايلام گفتم اينهايي كه خامنه‌اي مي‌گويد (ويژگيهاي آقاي رئيس جمهور) اين من هستم. پس هر كسي مي‌تواند مطالب من را به خودش تطبيق دهد.

اظهارات آقاي دانشجو ( به نمايندگي از گروه وزارت كشور)

من درمورد مطالبي كه نمايندگان نامزدها گفتند و اتهاماتي كه زدند ابراز نظر نمي‌كنم و آن را به خدا واگذار مي‌كنم.اجازه مي‌خواهم گزارش از روند انتخابات از چهار پنج ماه پيش تا كنون را به استحضار برسانم. (آقاي دانشجو متني چند صفحه‌اي را كه قبلاً نوشته بود قرائت كرد.) آقاي دانشجو در گزارش خود گفت كه تعداد ناظرين نامزدها در تهران و كل كشور به شرح زير بوده است:

تهران كل كشور

آقاي احمدي نژاد 2712 33058

آقاي موسوي 2915 40000

آقاي رضايي 348 5421

آقاي كروبي 599 13506

آقاي دانشجو گفت كه تا كنون هيچ شكايتي به ستاد انتخابات وزارت كشور تا اين تاريخ نرسيده است. (لازم به ذكر است كه در روز برگزاري انتخابات ده‌ها شكايت از ستاد انتخاباتي كروبي به ستاد انتخابات وزارت كشور ارسال شد.)

اظهارات آقاي كدخدايي (به نمايندگي از گروه شوراي نگهبان)

شوراي نگهبان علاوه بر وظايفي نظارتي كه از قبل انجام ميداده دو اقدام جديد را نيز در دستور كار خود قرار داد. يكي اينكه بر روي تعرفه‌ها علاوه بر مهر ستاد انتخابات، مهر نظارت را هم در آن پيش‌بيني كرديم. دوم اينكه درخواست كرديم نمايندگان نامزدها در محلي كه در شوراي نگهبان پيش‌بيني كرديم حاضر باشند و در جريان گزارش‌هاي دريافتي در روز انتخابات قرار بگيرند.

بسياري از اشكالاتي كه آقايان براي انتخابات مطرح كردند كلي است كه شوراي نگهبان نمي‌تواند رسيدگي كند. اما ما با بررسي شكايت‌ها را شروع كرديم.

اظهارات كوتاه من

حاج آقا اگر اجازه بفرمائيد قبل از اينكه جنابعالي مطالب خود را بيان كنيد اجازه دهيد هر يك از نامزدها در حد سي ثانيه يا يك دقيقه پيشنهاد خود را براي برون‌رفت از وضعيت فعلي بيان نمايند.

اظهارات آقاي خامنه‌اي

-آن را بگذاريد براي وقت اضافي

مطالبي كه آقاي خامنه‌اي فرمودند بطور مشروح در رسانه ها منتشر شد ااما برخي نكات مهم آن به اين شرح است:

- انتخابات هميشه مظهر وحدت ملت و عزت ملي بوده.

- بايد سعي كنيم انتخابات موجب انشقاق نشود.

- براي من شب‌هاي انتخابات بسيار جالب بود كه طرفداران نامزدها در خيابان ها جمع مي‌شدند بدون اينكه بين آنها درگيري باشد.

- بايد اطمينان كامل براي همه حاصل شود.

- من شخصاً در همه انتخابات‌هاي گذشته به مسئولين اعتماد كردم در حاليكه مي‌دانيد از سلايق مختلف بودند. اما اين اعتماد موجب نمي‌شود كه شبهه تعقيب نشود.

- هر طرفي بايد ملاحظاتي بكند. همه بايد حلم داشته باشيم.

- حساب تشنج‌ها بايد از نامزدها جدا شود. اگر كس ديگري هم رأي مي‌آورد همين بساط بود.

- همه تكليف داريم از هويت اين ملت دفاع كنيم.

* * *

در اين جا آقاي خامنه‌اي فرمودند كه از اين به بعد جلسه غير رسمي و خصوصي است. دوربين ها و ضبط را جمع كنيد.

در اين بخش از برنامه كه قرار بود طبق پيشنهاد من، فرصت يك دقيقه‌اي به نامزدها داده شود، آقاي خامنه‌اي ضمن اشاراتي به مسائل قبل از انقلاب و اينكه ايشان با مرحوم آيت ا... طالقاني خطبه عقد مرا خوانده‌اند و اينكه ميزان مهريه (يك كلام ا... مجيد) در آن زمان خيلي ارزشمند بود و...... از من خواستند كه در حد يك دقيقه پيشنهاد خود را بيان كنم.

اظهارات من

به هر حال از ناحيه جمع كثيري از مردم اين انتخابات مخدوش است و بايد ابطال شود. قبول است كه شوراي نگهبان مرجع رسيدگي به شكايات است. اما مي‌دانيد كه اولاً شوراي نگهبان خود را مسئول و متولي برخي از شكايات نمي‌داند. ثانياً شوراي نگهبان به دليل جانبداري اعضايش از يك نامزد نمي‌تواند در جايگاه داور قرار گيرد. بدون ترديد مشكلي كه امروز با آن مواجه هستيم بدتر از بحران 14 اسفند 59 است. در آن موقع اگرچه قانوناً مي‌بايستي پرونده 14 اسفند به قوه قضائيه ارجاع داده مي‌شد اما امام اين كار را نكرد، زيرا مرحوم بهشتي خودش يك‌طرف قضيه بود. لذا مرحوم امام يك كميته سه نفره را براي حل و فصل موضوع تعيين كرد. پيشنهاد بنده اينست كه جنابعالي، يا يك حكميت حقيقت ياب كه مورد قبول طرفين باشد تعيين كنيد و يا موضوع را به مجمع تشخيص مصلحت ارجاع دهيد. اين كار كاملاً قانوني است زيرا رهبر مي‌تواند طبق اصل 110 قانون اساسي يك موضوع را كه معضل نظام باشد به مجمع تشخيص ارجاع دهد.

اظهارات زنگنه

حاج آقا بحث ما روي 40 ميليون رأي نيست. قبول داريم كه 40 ميليون رأي موجب افتخار است. ما نمي‌خواهيم اين افتخار را ناديده بگيريم. بلكه بحث ما اين است كه آراء بكلي جابجا شده است. شما مي‌گوئيد شوراي نگهبان بررسي كند. مگر شوراي نگهباني كه هفت نفر از آنها از آقاي احمدي نژاد حمايت كردند مي‌تواند يك مرجع قابل قبول باشد و مردم به آنها اعتماد كنند.

اظهارات آقاي خامنه‌اي

در اينجا آقاي خامنه‌اي صحبت زنگنه را قطع كردند و گفتند شما احساساتي هستيد. قبلاً هم همين‌طور بوديد و وقتي احساساتي مي‌شديد اشك توي چشمتان جمع مي‌شد و ..

مگر وقتي خاتمي با 20 ميليون رأي پيروز شد مردم عصباني نبودند. مسئولي آمد و گفت انتخابات را ابطال كنيد – من به او تشر زدم كه هنوز از من گله‌مند است.

- امكان تقلب نيم درصد هم وجود ندارد. مگر مي‌شود ده ميليون رأي را جابجا كرد.

- اگر در اين مملكت به آقاي مؤمن و آقاي جنتي اعتماد نكنيد به هيچكس نمي‌توانيد اعتماد كنيد بنابراين به عهده آنهاست شكايات را بررسي كنند.

- شما بدانيد صد درصد من ابطال را رد مي‌كنم. ابطال يعني زدن توي دهن مردم.

- مسأله مرجع هم، اينجا مرجع قانوني وجود دارد. چه معني دارد يك كميته يا مرجع ديگري تعيين كنيم. حتي اگر لازم شد صندوق‌هايي را بازشماري كنند. اما من مطمئن هستم كه نتايج عوض نخواهد شد. به آقاي موسوي گفتم مجراي قانوني شوراي نگهبان است. ايشان هم قبول كردند.

اظهارات آقاي عباس آخوندي

در انتخابات سال 76 وقتي حدود ساعت 10 عصر جمعه معلوم شد كه اقاي خاتمي رأي آورده من به آقاي ناطق پيشنهاد دادم تبريك براي آقاي خاتمي را هرچه سريعتر بفرستد. اين كار ساعت ده صبح شنبه انجام شد و جامعه آرام گرفت. اين كار در آن موقع امكان پذير بود، چون وجدان جامعه پذيرفته بود كه آقاي خاتمي رأي آورده است. اما امروز وجدان جامعه چنين چيزي را نمي‌پذيرد.

دراينجا نماينده آقاي محسن رضايي مي‌خواست صحبت كند كه آقاي خامنه‌اي گفت خسته شده است و جلسه پايان يافت.




........................................................................................

Saturday, July 04, 2009

٭ 
شايد در طول دوازده، سيزده قرن، در همين دنياي اسلام، حکومتهايي سرِ کار آمدند که اسم پيغمبر اکرم را با عظمت مي‏آوردند و خودشان را خليفه پيغمبر مي‏دانستند. اگر کسي مي‏گفت شما خليفه پيغمبر نيستيد، حاضر بودند حتّي او را به قتل برسانند. مي‏گفتند ما خليفه پيغمبريم. از خلفاي بني‏اميّه بگيريد تا خلفاي بني‏عبّاس که حدود پانصد، ششصد سال حکومت کردند، تا خلفاي فاطمي در مصر و شمال آفريقا؛ بعد هم خلفاي عثماني که تا همين جنگ بين‏الملل اوّل در آسياي صغير - يعني ترکيه فعلي - حکومت مي‏کردند و مرکز حکومتشان آن جا بود و همه اين کشورهاي عربي هم تقريباً تحت حکومت آنها بودند، همگي خود را خليفه پيغمبر مي‏خواندند. بعضي از آنها از اين هم قدم بالاتر مي‏گذاشتند و مي‏گفتند خليفةالله: ما خليفه خداييم؛ جانشين خداييم! اين اسمشان بود؛ اما عملشان چه بود؟ عملشان، عمل به همان رسوم حکومتهاي پادشاهي ستمگرانه‏اي بود که قبل از آنها هم در دنيا بود؛ در زمان آنها هم در نقاط ديگر دنيا بود؛ بعد از آنها هم تا امروز در همه جاي دنيا چنين حکومتهايي بوده است. اسم، خلافت پيغمبر بود، اما رسم و عمل و رفتار، چيز ديگري بود.

[+]

خیلی ها معتقدند 22 خرداد ما از "جمهوری اسلامی" وارد "حکومت اسلامی" شده ایم.
"حکومت اسلامی" حکومتی است مطلقه ی فردی که بسیار وابسته به فضیلت حاکم
است و نمونه آن را با تسامح در لفظ - چون حکومت امام علی نیز به نوعی جمهوری
بود و بیعت عمومی داشت - شاید بتوان حکومت حدود 5 ساله ی امام علی دانست
.اما اگر ما واقعا" وارد "حکومت اسلامی" شده بودیم که فردی چنان "علی" در راس
بود و کارگزارانی لایق برمی گزید و به عدالت رفتار می کرد ما چنین سوگوار و
عزادار و ملتهب نبودیم.

مشکل ما این است که ما با یک حس درونی می دانیم وارد " خلافت اسلامی"
شده ایم . خلافتی از نوعاموی و عباسی . واقعا"زندگی معاویه - و حتی خلفای
عباسی - بسیار شباهت به حاکمان کنونی ایران دارد. و شاید به همین دلیل است
که یک بررسی و تحلیل متقن از آن دوران به صورت جامع چاپ نشده است تا
یک وقت قیاس ذهنی پیش نیاید. توسل به ظاهر دینی و مناسک خرافی و در
عین حال تمسک به انواع حیل و دروغ خلاف شرع از ارکان حکومت معاویه
محسوب می شد . بزرگترین و باشکوهترین مساجد اسلامی در این دوران بنا شد
و نماز جمعه هایی با شکوه و دشمن شکن در آنها برگزار می شد که در آن لعن
علی می گفتند و تا جایی پیشرفتند که کسی باور نمی کرد علی نماز می خواند .
واقعا" الان کدام یک از ما نظرات آقای منتظری را دقیق می دانیم؟ و قبول داریم
که ایشان از افتخارات فقه وفلسفه اسلامی - به شهادت دکتر سروش - به شمار
می روند؟ چنان لعن و نفرین کرده اند که بسیاری ایشان را اگر مرتد ندانند به دیده
و شک تردید می نگرند .

رجم و رد هر حق گو و معترضی چون اباذر و میثم و حجربن عدی به جرم بر
هم زدن نظم عمومی و خروج علیه "خلیفه مسلمین" از دیگر تاکتیکهای این دوران
بود .سخن و نمونه ها به درازا خواهد کشید اما مطمئنا" ما با احیای مجدد
" خلافت اسلامی " مواجهیم که " خلیفه" خود را جانشین رسول خدا می داند و
حق با کسی است که پیروز می شود و وعده ی "ملک ری" می دهد * .
تا حسین قیام کند و خون بر شمشیر پیروز شود و پرده ی تزویر و دروغ دریده
شود ما عزادار و ماتم زده ایم.


*آقای احمدی نژاد برای ساکت کردن مردم تهران وعده ی " آزاد راه تهران شمال"
را می دهد تا مردم به تفریحشان برسند.



........................................................................................

Wednesday, July 01, 2009

٭ 
حال آیت‌الله خامنه‌ای می‌خواهد با جعل و دستکاری واقعیت به مردم بقبولاند که در انتخابات بی‌طرف و بی‌غرض بوده است اما در این کار با مشکل بزرگی روبه‌روست زیرا نه تنها مخالفانش بلکه حتی نزدیک‌ترین متحدشان از جمله رفسنجانی این را نمی‌پذیرند.دروغ‌ متضمن عنصری از خشونت است؛ دروغ سازمان‌یافته تمایل دارد که آنچه را می‌خواهد انکار کند نابود سازد.

[+]



........................................................................................

Home

 Subscribe in a reader


[Powered by Blogger]