شايد در طول دوازده، سيزده قرن، در همين دنياي اسلام، حکومتهايي سرِ کار آمدند که اسم پيغمبر اکرم را با عظمت ميآوردند و خودشان را خليفه پيغمبر ميدانستند. اگر کسي ميگفت شما خليفه پيغمبر نيستيد، حاضر بودند حتّي او را به قتل برسانند. ميگفتند ما خليفه پيغمبريم. از خلفاي بنياميّه بگيريد تا خلفاي بنيعبّاس که حدود پانصد، ششصد سال حکومت کردند، تا خلفاي فاطمي در مصر و شمال آفريقا؛ بعد هم خلفاي عثماني که تا همين جنگ بينالملل اوّل در آسياي صغير - يعني ترکيه فعلي - حکومت ميکردند و مرکز حکومتشان آن جا بود و همه اين کشورهاي عربي هم تقريباً تحت حکومت آنها بودند، همگي خود را خليفه پيغمبر ميخواندند. بعضي از آنها از اين هم قدم بالاتر ميگذاشتند و ميگفتند خليفةالله: ما خليفه خداييم؛ جانشين خداييم! اين اسمشان بود؛ اما عملشان چه بود؟ عملشان، عمل به همان رسوم حکومتهاي پادشاهي ستمگرانهاي بود که قبل از آنها هم در دنيا بود؛ در زمان آنها هم در نقاط ديگر دنيا بود؛ بعد از آنها هم تا امروز در همه جاي دنيا چنين حکومتهايي بوده است. اسم، خلافت پيغمبر بود، اما رسم و عمل و رفتار، چيز ديگري بود.[
+]
خیلی ها معتقدند 22 خرداد ما از "جمهوری اسلامی" وارد "حکومت اسلامی" شده ایم.
"حکومت اسلامی" حکومتی است مطلقه ی فردی که بسیار وابسته به فضیلت حاکم
است و نمونه آن را با تسامح در لفظ - چون حکومت امام علی نیز به نوعی جمهوری
بود و بیعت عمومی داشت - شاید بتوان حکومت حدود 5 ساله ی امام علی دانست
.اما اگر ما واقعا" وارد "حکومت اسلامی" شده بودیم که فردی چنان "علی" در راس
بود و کارگزارانی لایق برمی گزید و به عدالت رفتار می کرد ما چنین سوگوار و
عزادار و ملتهب نبودیم.
مشکل ما این است که ما با یک حس درونی می دانیم وارد "
خلافت اسلامی"
شده ایم . خلافتی از نوعاموی و عباسی . واقعا"زندگی معاویه - و حتی خلفای
عباسی - بسیار شباهت به حاکمان کنونی ایران دارد. و شاید به همین دلیل است
که یک بررسی و تحلیل متقن از آن دوران به صورت جامع چاپ نشده است تا
یک وقت قیاس ذهنی پیش نیاید. توسل به ظاهر دینی و مناسک خرافی و در
عین حال تمسک به انواع حیل و دروغ خلاف شرع از ارکان حکومت معاویه
محسوب می شد . بزرگترین و باشکوهترین مساجد اسلامی در این دوران بنا شد
و نماز جمعه هایی با شکوه و دشمن شکن در آنها برگزار می شد که در آن لعن
علی می گفتند و تا جایی پیشرفتند که کسی باور نمی کرد علی نماز می خواند .
واقعا" الان کدام یک از ما نظرات آقای منتظری را دقیق می دانیم؟ و قبول داریم
که ایشان از افتخارات فقه وفلسفه اسلامی - به شهادت دکتر سروش - به شمار
می روند؟ چنان لعن و نفرین کرده اند که بسیاری ایشان را اگر مرتد ندانند به دیده
و شک تردید می نگرند .
رجم و رد هر حق گو و معترضی چون اباذر و میثم و حجربن عدی به جرم بر
هم زدن نظم عمومی و خروج علیه "خلیفه مسلمین" از دیگر تاکتیکهای این دوران
بود .سخن و نمونه ها به درازا خواهد کشید اما مطمئنا" ما با احیای مجدد
" خلافت اسلامی " مواجهیم که " خلیفه" خود را جانشین رسول خدا می داند و
حق با کسی است که پیروز می شود و وعده ی "ملک ری" می دهد * .
تا حسین قیام کند و خون بر شمشیر پیروز شود و پرده ی تزویر و دروغ دریده
شود ما عزادار و ماتم زده ایم.
*آقای احمدی نژاد برای ساکت کردن مردم تهران وعده ی "
آزاد راه تهران شمال"
را می دهد تا مردم به
تفریحشان برسند.