٭ او در ادامه اين مصاحبه تفصيلي به خاطرات خود از دوم خرداد 76 و اثرات پيروزي سيدمحمد خاتمي پرداخته و آورده است: «روز سوم خرداد يا چهارم خرداد رفتم اتاق علي لاريجاني. ايشان خيلي گرفته بودند و رنگ به چهره ايشان نبود و بسيار ناراحت بودند. من هر چقدر با ايشان شوخي كردم، از اين حالت درنيامد... ميگفتند ما ديگر راديو – تلويزيون را نميتوانيم اداره كنيم چون دومخرداديها همه منابع مالي، تجهيزات و ساير نيازهاي ما را ميبندند و ما نميتوانيم كار كنيم... من به ايشان گفتم دو كار مهم را من به شما قول ميدهم كه به نحو احسن برايتان انجام دهم و در اين دو هيچ مشكلي نداشته باشيم. 1- اينكه تامين منابع مالي سازمان را به عهده ميگيرم كه شما از آن نگراني. 2-اينكه امثال مجاهدين انقلاب و جريانات ضدنظام نتوانند در سازمان اختلال و اغتشاش ايجاد كنند و همكاران ما در صدا و سيما را جذب كنند كه ايشان در جواب گفتند كه شدني نيست و نميشود و من گفتم آقاي لاريجاني استعفا فايده ندارد و الان وقت كار است و بالاخره ايشان را راضي كردم تا من طرح اقتصادي خود را بنويسم و ايشان ملاحظه كنند كه ميشود اجرا كرد يا نه و با هزار زحمت ما به ايشان روحيه داديم و ايشان را از آشفتگي خارج كرديم. چند روز بعد از دوم خرداد يك نشريه چپي در زنجان يك خبر چاپ كرد كه ايثارگران صدا و سيما از بودجه صدا و سيما به ستاد تبليغاتي آقاي ناطق كمك مالي كردهاند. در صورتي كه ما يك ريال هم به آقاي ناطق كمك نكرده بوديم، چون اعتقاد داشتيم كه حرام است. آقاي لاريجاني در اثر اين خبر بسيار آشفته و به هم ريخته شده بودند. با من تماس گرفتند كه ماجراي اين خبر چيست كه من با توجه به اينكه به صحت عملكرد مالي صدا و سيما واقف بودم، به ايشان گفتم هر كس اين خبر را به شما گفته است غلط كرده است. ايشان گفتند مدير كل حراست سازمان گفتهاند، من گفتم پس ايشان غلط كردهاند. جالب اينكه مدير حراست سازمان كه آقاي غفور بودند، در هنگام صحبت پيش آقاي لاريجاني بودند. آقاي لاريجاني به من گفتند كه بيا پيش من كه گفتم كار دارم و نميآيم، و چيزي که اصلا وجود خارجي ندارد براي چي تو هر روز وحشتت ميگيرد.
[
+]
[
+]
نوشته شد در ساعت 4:24 PM توسط علي