بچه جنوب شهر

صغحه اصلي | آرشيو | فرستادن نظرات



Tuesday, December 29, 2009

٭ 
خیلی زودتر اومده بودم. تو یکی از کوچه های ویلا تو ماشین نشستم . گفتم اگر شلوغ
شه منم می رم. یواش یواش دیدم مردم دارن میان. فردوسی مرکز درگیری بود. نیروی
امنیتی متراکم . همون اول پیش خودم گفتم امروز بوی خون میاد. مردم با یه عصبانیت
خاصی میومدن. فقط تو دعوا یه همچون خشمی دیده بودم. از پل کالج تا فردوسی پر
دوربین مدار بسته است اما کسی صورتش رو نپوشونده بود. خدا شاهده زر می زنن،
به قصد کشت می زدن. من مطمئنم تک تیرانداز می زد.
اما مردم اومده بودن که کشته شن.



........................................................................................

Monday, December 14, 2009

٭ 
برخی مغالطات آقای خامنه ای در صحبتهای دیروز :


"وقتى مى‌بينند همه‌ى آدمهاى فاسد، سلطنت‌طلب، از اينها حمايت ميكند، توده‌اى از اينها
حمايت ميكند، رقاص و مطرب فرارى از كشور از اينها حمايت ميكند، بايد متنبه بشوند"
[+]

در مغلطه حمله شخصی، بجای حمله به استدلال یک شخص، به شخصیت او اعتراض
میشود و با پر رنگ کردن یک نقطه قابل اعتراض، تلاش میشود که استدلال آن شخص
و ادعایش به حاشیه رانده شود.

این پرمصرفترین مغلطه ی آقای خامنه ای در تمام سخنرانی هایشان است. ایشان
نمی گوید آن مطرب یا رقاص چه گفته ، فقط می گوید چون " او " گفته غلط است .

ایشان هیچ وقت نمی گوید نظرش در مورد آزادی یا حقوق بشر که اوباما می گوید چیست
فقط می گوید چون " اوباما " می گوید یا " انگلیس " می گوید یا " اروپا " می گوید غلط
است . به همین دلیل که ایشان هیچ نیازی نمی بینند کتابی تالیف کنند یا مقاله ای بنویسند
و نظر خود را بگویند . وقتی چیزی به این راحتی رد می شود وقت ایشان گرانبهاتر از
آن است که صرف استدلال شود.



"دشمنان امنيتِ مردم [ کسانی هستند که ] دوست دارند كه مردم در ناامنى زندگى كنند" [+]

این درست مثل این می ماند که بگوییم :" آدم مرده ، آدمی است که مرده است "
شخص نمیتواند با تکرار ادعای خود آنرا اثبات کند، بلکه فرایند اثبات کردن باید تنها شامل
ارائه شواهد شود نه تکرار ادعا .

آقای خامنه ای به جای استدلال و تعریف نا امنی ، دشمن و دشمنان نا امنی - چون ممکن
است تمام این ذهنیات ایشان مورد خدشه ی اهل فن قرار گیرد - به یک تعریف دوری روی
می آورد.


این هم از پر مصرفترین مغلطه های آقای خامنه ای است. این مغلطه زمانی رخ می دهد که
به علت همزمانی دو واقعه آنها را علت و معلول هم فرض کنیم مثلا" چون عربستان به یمن
حمله کرده و این همزمان با 16 آذر بوده ، بگوییم این تقصیر موسوی است . یا مثلا اوباما
بیانیه ای علیه ایران بدهد و چند روز بعد جایزه صلح نوبل بگیرد ، آقای خامنه ای بدون
هیچ دلیل و سندی این را جایزه صهیونیستها به خاطر آن بیانیه می داند.

"تشويقشان به اغتشاش و كشاندن مردم به عرصه‌ى اغتشاشگرى - اين هم نتائجش. اين
خطاها اتفاق مى‌افتد، عمل خلاف انجام ميگيرد، كار غلط انجام ميگيرد" [+]

یعنی اگر کار غلطی انجام شود به خاطر دعوت به اعتراض بوده است. در حالیکه خود
آقای خامنه ای در مورد صدا و سیما و حتی کارهای رئیس جمهور با اینکه به طور سازمانی
و قانونی زیر نظر ایشان هستند می گویند کارهای بدشان به من مربوط نیست و من فقط
کارههای درست را گفته ام.

حالا در مورد جمع نامنظم و متکثر معترضین چطور در ریزترین اعمال سران اصلاحات
مسئولند. این هم از کرامات ایشان است.





........................................................................................

Saturday, December 12, 2009

٭ 

عکس زیر را که دیدید درخواست "سند" کردید :


که اصلا" کشته نشده ، اصلا" ما نبودیم ، اصلا" باید تحقیق شه ببینیم کی این وسط سود
می بره و هزار و یک اما و اگر برای حصول صدق گزاره.
حالا برای عکس زیر " سند " نمی خواین؟ زرتی کفن پوش شدید؟


ای بدجنسها، کار خودتون بود نه؟ " آقا" که فرموده بودن "حفظ نظام اوجب واجبات است".
دیگه یه عکس پاره کردن که از تجاوز بالاتر نبود، تازه خود امام هم اگه بدونه برای حفظ
نظام این کار رو کردید چقدر روحش شاد می شه. درسته یه کم ناشی هستین و درست فیلم
رو تدوین نکردین اما چون خودتون رو دست بالا می بینید خیلی نیاز به این ظرایف ندارین.

حداقل برای اون عکس اول هم یه دو ساعت حوزه رو تعطیل می کردین که خیلی تابلو نشه
کار خودتونه نازگلکها. اما کلهم خاک بر سر اون خامنه ای بی شعور کنن که مملکت رو
داره به جنگ داخلی می کشونه، استقلال حوزه و مرجعیت رو از بین برده، کشور رو در
آستانه تحریم و جنگ خارجی قرار داده، وضع فرهنگی و اقتصادی اسفبار،فقط به خاطر
اینکه بگه من هم شطرنجباز ماهری ام.

خاک بر سرتون مقام مصغر







........................................................................................

Wednesday, December 02, 2009

٭ 
احمدی نژاد :" ما 500 هزار سانتریفیوژ دیگر نصب خواهیم کرد"
صالحی - رئیس سازمان انرژی اتمی - :" می ریم زیر کوهها ده سایت دیگر
می سازیم"

ادبیات این روزهای مقامات ایران " بازی با ریسک بالا" را نشان می دهد که
تنها شطرنجبازانی که وزیر خود را از دست داده اند می دانند چیست. این دقیقا"
همان ادبیاتی است که صدام در آخرین روزهای قبل از جنگ با آمریکا به کار
می برد. صدام تعدادی از شهروندان غربی حاضر در عراق را هم به نیروگاههای
برق و محلهای حساس بسته بود تا از بمباران آنها جلوگیری کند . کاری که بعید
نیست تا چند وقت دیگر در ایران نیز شاهد آن باشیم.

برخی چهره های معترض نظیر مهاجرانی نیز قبلا" گفته بودند در صورت وقوع
جنگ به نفع نظام خواهند جنگید. این گزینه ای بسیار سخت و بحث انگیز است
اما ما به هر ترتیبی باید به " آقایان " بفهمانیم " به نفع آنها نخواهیم جنگید"

اول، کسانیکه الان بر ما حکومت می کنند لیاقت جان باختن ندارند. کسانیکه به ما
رحم نکردند، دروغ گفتند، ما را آموزش ندادند، ما را سیر نکردند، به ما و رای ما
احترام نگذاشتند، به سلامت و بهداشت ما اهمیت ندادند ، خواهران و برادران ما را
کشتند یا هتک حرمت کردند لیاقت جانفشانی ندارند.

دوم، من بعد از سرنگونی صدام سه بار به عراق رفته ام. بر خلاف تبلیغات
" آقایان "هر بار بهتر از بار قبل بوده اند. صدام دستور داده بود زباله های کربلا را
یکماه جمع آوری نکنند و کسی هم حق نداشت آنرا از جلوی درب خانه اش آنورتر
ببرد.بعد از سقوط صدام در بسیاری از شهرهای عراق ساختمانهایی برای پیدا کردن
گم شدگان بود. مردم عکس عزیزانشان را به در و دیوار آنجا می زدند که اگر کسی
خبری از آنها که توسط صدام سربه نیست شده بودند دارد، بدهد. در یکی از این
ساختمانها در کاظمین بالغ بر هزار عکس وجود داشت. الان وضع عراق بدتر شده است؟
آیا مردم آلمان باید در رکاب هیتلر می جنگیدند تا وطن پرست خطاب شوند؟
اصلا" مگر خود آقایان نمی گویند وقتی سپاه اسلام به ایران حمله کرد مردم ستمدیده
از سپاه ساسانی فرار می کردند و به سپاه اسلام می پیوستند و این را یکی از افتخارات
مردم ایران می دانند. من هیچ ایرانی مقیم آمریکا را ندیده ام که نگوید:" اسلام واقعی آنجاست" .
من فرض می کنم که باز سپاه اسلام می خواهد ما را از دست ساسانیان نجات دهد.

اگر کسی بگوید آنها می خواهند ایران را تجزیه کنند من می پرسم آیا الان ایران تجزیه
شده نیست؟ آیا الان یک فارس به راحتی می تواند در بلوچستان زندگی کند؟ یک کرد
می تواند در اهواز زندگی کند؟ یک عرب می تواند در آذربایجان زندگی کند؟ آیا خزر
را از ما نگرفتند؟ آیا الان مستشاران روسی و چینی در ایران حق کاپیتولاسیون ندارند؟
آیا شما تا به حال یک چینی یا روسی دیده اید که در ایران محاکمه شوند؟ تجزیه چیست؟
ضمن این که مگر عراق یا افغانستان تجزیه شدند؟

به نظر من هر کس به ایران و مردم این کشورعلاقه دارد باید این " آقایان " را مطمئن
کندکه ما به خاطر آنها وارد یک جنگ خانمانسوز نخواهیم شد







........................................................................................

Home

 Subscribe in a reader


[Powered by Blogger]